در روز
از روز
تا روز
آغاز از ساعت
پایان تا ساعت
دارای سانس فعال
آنلاین
کمدی
کودک و نوجوان
تیوال | ابرشیر درباره نمایش هملت: ((اوسترمایر ؛ ستاره راک دنیای تئاتر )) هملت اوسترمایر،نمونه ی مصداقی
SB > com/org | (HTTPS) localhost : 08:50:57
((اوسترمایر ؛ ستاره راک دنیای تئاتر ))
هملت اوسترمایر،نمونه ی مصداقی از انتقال ایده های یک طراح/کارگردان مولف تئاتر به جهان اجرایی نمایشنامه ای است که در وهله اول متعین می نماید. اما در ادامه به خوبی متوجه نفوذ اندیشه ها و ایده های رادیکال و معاصرش در بافت متن شکسپیر می شویم.
اوسترمایر در کسوت یک کنشگر عمل می کند.چرا که در حین اجرایش مخاطبان اش را منفعل و پسیو رها نمی کند. . روشنفکری و فیلسوف مآبی هملت شکسپیر مضمحل شده و دیوانگی جای آن را می گیرد تا از میانه ی دشت جنون اش حقایقی نادیده برملا شود. او پرسش می کند اما نه فقط درباره ی هستی یا نیستی اش ...هملت اوسترمایر خودافشاگری می کند.آیا واقعا دست هایشان به جنایت های خونین آلوده نیست؟آیا او جزیی از کل چرخه ی خشم و جنون و شهوت و قدرت نمی باشد که عمویش سرسلسله آن بوده و قبل آن لابد پدر مقتولش ؟
هملت اوسترمایر نمونه ی عینی فهم تکنیک فاصله گذاری برشتی با تمام تعاریف و اهداف متصور بر آن بود.. بازیگر هملت گاهی در میانه نمایش می خواهد چراغ های تالار روشن شود و شروع به شوخی و مزه پراکنی و ارتباط گیری با تماشاگران می کند تا در عین حال ذهن مخاطب را درگیر پرسش اساسی اش کند...انتخاب اجرای پارودیک این تراژدی بهترین اثرگذاری را در فهم پیام اوسترمایر در این نمایش گذاشته است.
کاربرد دوربین در نمایش از یک خلاقیت تکنیکی فراروی می کند و به ابزار تمثیلی تشخیصی بدل می شود درست همانند لوله ی دوربین دار دستگاه آندوسکوپی ... دیدن ادامه ›› یا کولونوسکوپی ، در لحظاتی به درون شخصیت ها نفوذ می کند و گاه گره های خشم ، شهوت ، دورویی و تظاهر آنها را بر پرده بزرگ پایش و منعکس می کند.
هملت اوسترمایر در تهران بنا به گفته خودش، با تغییرات بسیاری مواجه بوده تغییراتی که حتی در رام الله هم برای اجرا نمایش اتفاق نیفتاده بود! به نظر می رسد نقش گرترود و اوفلیا روی صحنه ی تالار وحدت خدشه دار و بسیار رنگ پریده شده . بازیگر آن فقط به احترام اوسترمایر روی صحنه حاضر شده است ... این تغییرات همه در آهنگ اجرای اوریجینال تاثیرگذار بوده ... ما در ایران محکوم هستیم از اوریجینال ها دور بمانیم! .. راستش علت این مسامحه از سوی این کارگردان رادیکال برایم جای سوال داشت اما با این همه اجرا هملت در تهران یک اتفاق بزرگ و فرخنده در تجربه های تئاتری ام قلمداد می شود.
اوسترمایر به برنامه نقد تئاتر تلوزیون هم آمد و در آنجا گفت هر نسلی هملت خودش را دارد.
اوسترمایر در سال 1968 به دنیا آمده است.سالی که جنبش دانشجویی-کارگری می 68 در فرانسه اتفاق افتاده و جهان فکری اروپا و جهان تحت تاثیرش قرار گرفته است . به نظر می رسد سنت اندیشه ی انتقادی جنبش می 68 و عقاید و افکار آن نسل معترض و ترقی خواه در نحوه فکری اوسترمایر نفوذ کرده است و تا به امروز همراهی اش می کند . ضدیت با دال قدرت، خشونت و سرمایه داری که آنها را ابزار نابودی و اضمحلال ابنابشری و مسبب جاری شدن جوی های خون در جهان انسانی می داند . هملت نسل توماس اوسترمایر هم اینگونه است.
**
(پاشنه کش های تئاتر!!!)
مسایل حاشیه ای دیدن نمایش هاملت اوسترمایر در تهران به شیرینی تجربه ی تماشای خود اجرا نبود ، از مرحله ی خرید بلیط که 5ساعت مفید از زمان کاری ام را تلف کرد اما نهایتا نتوانستم بلیطی بخرم و اگر لطف دوست گرانقدرم در خرید بلیط نبود بی بلیط می ماندم .(از بی عدالتی در نفروخن صندلی ها تا ردیف 12 همکف با دید عالی نمی گویم) ...تا روز اجرا که غوغایی سبوعانه در یکی از فرهنگی ترین اتفاقات سال در حال رخ دادن بود، ما در مترو، آزمایشگاه،خیابان و... در کنار آدم هایی که ممکن بود بی سواد، اوباش،چاقوکش و...باشند،نایستاده بودیم..ما روبروی درب اصلی تالار وحدت در کنار تئاتر دوستان اهل فرهنگ که برای تماشای تئاتر اوسترمایر آمده بودند در تلاش برای ورود به سالن بودیم خیلی ها بلیط نداشتند هول می دادندو مانع ورود دیگران به سالن بودند من بلیط داشتم اگر متمدنانه می ایستادیم از ورود به سالنی که یک ماه برای تماشای نمایش اش برنامه ریزی و مطالعه کرده بودم، محروم می شدم. جای شکرش باقی ماند که به سالن وارد شدم و به مدد دوست خوبم جایم در بالکن محفوظ باقی مانده بود و اشغال نشد ...در این میان کفش های نویی که به افتخار شرکت در جشن اوسترمایر پوشیده بودم، نابود شدند!
اوسترمایر در تلوزیون گفت رویایش در جلب توجه مخاطب به تئاترش محقق شده از او مانند ستاره راک در تهران استقبال شده بود...شخصا امیدوارم دعوت از اوسترمایر و همتایانش تداوم یابد و در چارچوب برنامه های عملکردی کوتاه مدت و مقطعی مسولین، باقی نماند.
اما آیا این استقبال نشان از فرهنگ بالا و احترام ما مخاطبان ایرانی به حقوق مدنی یکدیگر بوده است ؟ من هنوز در این فکرم که تئاتر چه تاثیری می تواند بر هرکدام از ما به عنوان یک شهروند متمدن در رعایت حقوق ساده شهروندی یکدیگر داشته باشد؟آیا اشتیاق ما به تماشای تئاتر (یا حتی تولید تاتر) ما را متمدن تر می کند؟ اشتیاق ما به تماشای تئاتر به راستی برای فهم و جذب اندیشه های تئاتر است یا ارضای حس تفرج خواهی و سرگرمی و تفنن و حتی خودخواهی خود! .... آیا بروز چنین رفتارهایی و ضایع کردن حقوق یکدیگر صرفا ناشی از عدم برنامه ریزی و مدیریت نامطلوب گرو ه های نمایشی و مسولین تالار در کنترل و هدایت تماشاگران در هنگام ورود به سالن در چنین برنامه های پر مخاطبی بوده و در آلمان و سویس هم با وجود چنین سوء مدیریتی این اتفاقات خواهد افتاد؟ یا مشکل را باید در جاهای دیگر هم جستجو کرد؟

امیدوارم که همه ی اهالی تئاتر و تئاتردوستان رستگار شوند.


And , ... The Rest is Silence
۱۱ بهمن ۱۳۹۴
مریم بانو دورادور ارادتمند و ثناگویم.
۱۲ بهمن ۱۳۹۴
#####خواهش می کنم اینو بخونید#####
اینی که میبینید داره میخنده و اسم اکانت منه در واقع منم بعد از افتادن یه اتفاق.بله خودمم ، م.م.ر. تیوال البته اگه کسی منو یادش باشه!به هر حال!
الان شاید فکر میکنید جای این نوشته زیر این پست نیست خوب بله معلومه که ربطی به این پست نداره اما جلوتر که بریم میگم چرا اینجا گذاشتمش.
دوست نداشتم کار به اینجا کشیده بشه تا اینکه حرف هایی برای نزدن زیاد شد _ ای کاش اینطور نبود ، و حسرتی! _ وگرنه تو ذهنم بود خیلی بهتر از اینها به این قضیه بپردازم ، در واقع قضیه رو حل کنم نه با این میزان ناراحتی از تیوالی ها خداحافظی کنم.
ول کنید این حرفا رو!اون اتفاق ... دیدن ادامه ›› خنده دار بن شدن اکانت م.م.ر. بیچاره بود که همین الان یادش هم میفتم خندم میگیره.من به سر جدم قسم فقط یه کلمه حرف داشتم و اونم این بود همیاری با شخصیت(!) تو حق نداری افسوس بخوری به خاطر نحوه فروش بلیت و فقط باید عذرخواهی بکنی همین!اصل نوشته من هم موجوده.منکر تند و تیز بودنش اصلا نمیشم و دفاع هم میکنم از این موضعش ولی ابدا نمیذارم کسی بگه این نوشته توهین آمیز بوده که اصلا اینطور نیست.تند و تیز مینویسم چون الگوهام برای اعتراض آدمای تند و تیزی اند و م.م.ر. نیستم اگه تا آخر عمرم از این موضع اعتراضیم کوتاه بیام که اصلا تئاتر و هنرمند فقط اعتراضه و تلاش برای بهتر کردن هرچیزی که هست.درباره اون نوشته چیزی بیشتر نمیگم.خودتون میتونید این پایین بخونیدش و قضاوت کنید حقش بن شدن نویسندشه یا نه(دقت کنید ، من بن شدم.یعنی الان با اکانت م.م.ر نه میتونم کامنت زیر پست دیگه ای بذارم نه پست جدیدی ارسال کنم.این با حذف شدن فقط یه نوشته فرق عمده داره.) فقط میخوام این آخر کار یه حرف با همیاری بزنم چون میدونم دیر یا زود این کامنت هم میخونه و پاکش میکنه و این اکانت جدید رو هم بن میکنه:

مدیران تیوال.مدیران زحمتکش سایت فرهنگی.شما رو به هر کسی اعتقاد دارید.شما رو به همه لحظه های خوبی که توی زندگیتون با دوستان و شاید معشوقه هاتون داشتین قسم میدم.شما رو به تئاتری که ادعای حمایت ازش رو دارید قسم میدم.شما رو به هنر قسم میدم.به شرف انسانی قسمتون میدم.به فردیت گمشده ی مردم سرزمینم قسمتون میدم.به رویاهای خواب دیده و ندیده ی انسان ها قسمتون میدم.هیچوقت ، هیچوقت ، هیچوقت مروج فرهنگ انفعال نباشید.همین.

هوای فردا دوده، آبیه، زرده، سارین وُ خردله؛ رنگین‌کمونِ نجاسته.
تا میتونی بخند بچه...
دوست دارم!



نوشته ی مذکور:

"
**برای تیوال و تیوالی‌ها**

حجم توهین ها و رفتارهای ناشایست از سوی تیوال کمی دارد از حد خودش تجاوز می کند و تحملش دیگر به این سادگی ها ممکن نیست.سانسور نظرها و برچسب تیوال باشد سر جای خودش _ سر جای خودش یعنی باشد همانجایی که تیوال ابدا برایش پاسخگو نخواهد بود ، این هم روحیه ی مدیریتی است دیگر ، خود مرکز عالم پنداری _ مسئله فروش بلیت جشنواره یک کمدی تمام عیار شد با این کامنت مفصل همیاری:
"امروز برای ما در تیوال هم شوق بود و هم افسوس."
افسوس؟!اصلا شما اینجا نیستید که افسوس بخورید!شما اینجایید که عذرخواهی کنید ، خیلی هم جدی عذرخواهی کنید از زمان هدر رفته و اعصاب لگدمال شده ی کاربران.مگر بنگاه خیره باز کرده اید که اینطور حق به جانب حرف می‌زنید؟!چرا بحث اصلی را در این کامنت گهربارتان کم رنگ می‌کنید؟!کجا مسئله ی اول و دغدغه ی مهم روز فروش بلیت فروش نرفتن صندلی های ردیف های جلو بود _ نه که نبود!نه!ولی اصل کار این نبود! _ ؟!اصل کار ضعف سرور های سایت تیوال بود که پنج ساعت از وقت اینهمه آدم را گرفت!
"مسلما جسارت و دگرگونی عادت‌ها و روش‌های سنتی همیشه با حاشیه‌ها و اتفاقات پیش‌بینی نشده‌ای نیز همراه است. بر پایه این توضیح از آن بخش از کاربرانمان که دچار این دشواری بودند پوزش خواسته و امیدواریم همچون طول سه سال و نیم گذشته و با تکیه بر صبر و درک شما مسیر خلاقیت و نوآوری در خدمات را ادامه دهیم."
فرافکنی ستودنی جهت کاهش عذاب وجدان!آفرین به شما که انقدر خلاقید!روحیه مدیریتی و حق به جانب بودن موج میزند!خلاقیت چیست؟مگر اصلا درباره خلاقیت صحبتی کردیم؟کامنت شما در ستایش خودتان است یا درباره توضیح مشکلات به وجود آمده؟!مثلا این سه خط قرار است ندامت شما را نشان دهد!همه اش که شد تعریف و تمجید از خودتان و امید به خفن تر شدن(!) خودتان!
باز هم می گویم شما فقط باید عذرخواهی کنید!نه باید از خلاقیتتان(!!!) حرف بزنید نه بهانه ی حاشیه ها و اتفاقات پیش بینی نشده(!!!) بیاورید!اصلا حق ندارید اینگونه صحبت کنید!کدام اتفاق پیش بینی نشده؟اگر نمی توانید پیش بینی کنید که برای جشنواره فجر "نوع خاصی از هجوم اینترنتی" ( :)) ) در راه است که کلا تخته کنید در این سایت را برود پی کارش!هرکسی که یک بار ، فقط یک بار بلیت جشنواره را خریده باشد می داند چه شلوغی در خرید بلیت وجود دارد.این بهانه ها چیست؟!این ترس از عذرخواهی آدمیزادی(!) چیست دیگر؟!
قصه نگو تیوال عزیز!فقط بهم بگو آخر قصه ات کلاغه به خونه اش میرسه یا نه!




+ راستی آن دوستی هم که می گوید اینجا سوئیس نیست واقعا برود یک فکری برای این تفکرش بکند!100 هزار نفر دسترسی به یک سرور اصلا رقمی حساب نمی شود.هستند سایت های ایرانی دیگری که رقم بالاتری از این دسترسی را به راحتی فراهم کرده اند که نه گوگل اند و نه فیسبوک!به این راحتی ها پذیرش زور و کوتاه آمدن از حقِ خود نوبر است.
+ + در همان روز اول 4500 بلیت فروش رفته.من می گویم 2000 تایش در پنج ساعت ابتدایی باشد.هر فرد هم 20 بلیت خریده باشد ، لا اقل 100 کاربر در همان ساعات ابتدایی خرید داشته اند.از این 100 تا ، 50 تایشان هم کسانی باشند که در تیوال می‌نویسند.خوب ، کو؟کجاست اعتراض؟فقط یک کامنت اعتراضی و چند جواب زیرش!کو پرچمتون؟کجاست مردم بی لبخندتون که برخیزد؟عصبانیا!چی شدیم ما؟تازه اینجا محل گذر مخاطبان تئاتر است ، هنر معترض!!!وقتی در جامعه 100 هزار نفری به این کوچکی و با کمترین میزان تفاوت نظرات ، اعتراضی علیه اشتباهات وجود ندارد دیگر چطور باید به تغییر جامعه ای که رنگارنگ است امید داشت؟هیچ آینده‌ی روشنی برای این سرزمین رقم نمی‌خورد با این روحیه ی اعتدال(!) و امید(!) که حرکت کردن بین درست و غلط اعتدال نیست و امید داشتن در این شرایط تنها مسکنی برای فراموشی دردها و فرار کردن و پاک کردن صورت مسئله است.به خیالمان روشنفکر هم هستیم.قشر هنردوستِ منفعل ، بود و نبودش هیچ فرقی نمی کند.
"
۱۵ بهمن ۱۳۹۴
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید