گروه نقد پایگاه خبری سینمابین [ رسول فاتحی ]؛ نمایش «انجمن بانوان مستقل» به نویسندگی محمد امین حریریان و کارگردانی سهیل میرزاده روزهای پایانی
... دیدن ادامه ››
خود را در سالن ارغنون سپری می کند. این نمایش در نوزدهمین دوره جشنواره تئاتر دانشجویی در بخش صحنه ای نیز حضور داشت ولی چندان مورد توجه داوران قرار نگرفت.
عنوان نمایش خود گویای داستانی است که حریریان به رشته تحریر در آورده است. پنج بانو در زمان و مکانی نامعلوم تصمیم به راه اندازی انجمنی کرده اند تا استقلال خود را نسبت به مردها اعلام کنند و طبق گفته بانوی اول در پی آن هستند تا به مردها ثابت کنند که زن ها بدون آن ها توانایی زندگی کردن دارند اما مردها توانایی زندگی کردن بدون زن ها را ندارند. اما داستان وقتی کمی عجیبتر و کنایه آمیز می شود که گوینده صدای این پنج خانم به اصطلاح مستقل، پنج مرد دیگر است. به عبارتی دیگر از ابتدا تا انتهای نمایش، ما صدای خانم ها را به هیچ عنوان نمی شنویم و این پنج مرد هستند که به جای آن ها حرف می زنند. و در انتهای نمایش وقتی یکی از همین بانوان قصد دارد پرده از حقیقتی درباره این انجمن بردارد، مرد گوینده ی او ساکت می شود و نمی تواند دیگر حرفی بزند و در واقع فلج می شود. و در نهایت مرد گوینده بانوی اول جلو می آید و ضربه ای به میکروفون می زند تا تماشاچی با این سوال مواجه شود که آیا زنان در جامعه امروز می توانند با وجود حکومت مردها باز هم مستقل باشند؟ آیا فمینیسمی اساسا وجود دارد؟
اما مشکل از جایی آغاز می شود که ما در طول نمایش شاهد هیچ نوع درامی نیستیم و در واقع آدم های نمایشنامه درگیر هیچ نوع موقعیت و یا رویدادی نیستند تا در این موقعیت خود را نشان دهند. به عبارت دیگر نمایشنامه در ایده ناب خود مانده و این ایده به طور کامل در ذهن نمایشنامه نویس پرورش نیافته است. شکل دادن یک چنین انجمنی به خودی خود موقعیت نیست بلکه نمایشنامه نویس می توانست در این مکان آن ها را درگیر رویدادهایی کند و از پس آن ها نمایشنامه خود را عمق بیشتری بخشد و از این حالت تک بعدی خارج نماید.
بازیگران زن بازی های باور پذیر و انصافا می توان گفت که به خوبی توانسته بودند بدون آنکه صحبت کنند، احساسات خود را به مخاطب انتقال دهند و همچنین بازیگران مرد نیز بدون آنکه بازی بدنی خاصی داشته باشند به درستی توانسته بودند به وسیله کلام احساسات این زنان را نشان دهند و هماهنگی این دو گروه نیز بسیار ستودنی بود و گرچه در ابتدای داستان کمی این جا به جایی صدا عجیب و موجب دوری ما از کاراکترها می شد اما آهسته آهسته نمایشنامه ما را در منطق خودش غرق می کرد به طوری که لحظاتی از نمایشنامه می شد که به طور کامل ما وجود مردها را فراموش کنیم.