در روز
از روز
تا روز
آغاز از ساعت
پایان تا ساعت
دارای سانس فعال
آنلاین
کمدی
کودک و نوجوان
با توجه به راهپیمایی مناسبتی جمعه ۳۰ شهریور در محدوده مرکز شهر، لطفا حتما در زمانبندی حضور خود برای تماشای برنامه‌های هنری، تمهیدات لازم را در نظر بگیرید.
تیوال | سپهر امیدوار درباره فیلم فروشنده: نکته: در این نوشته خطر اسپویل شدن داستان وجود دارد! 1-مرگ فروشن
SB > com/org | (HTTPS) localhost : 06:18:01
نکته: در این نوشته خطر اسپویل شدن داستان وجود دارد!



1-مرگ فروشنده،مرگ باشکوهیه.
فروشنده داستان کیست؟ "ویلی لومان" نمایشنامه ارتور میلر که عماد نقشش را بازی می کند ...مردی شکست خورده و فراموش شده که منتظر مرگ باشکوهش است و در تنهایی می میرد؟ زنی که در تئاتر تن فروشی می کند اما در زندگی واقعی مادری دلسوز و مهربان است؟ و یا مستاجر قبلی این خانه که مدت هاست خبری ازش نشده..؟ فروشنده های فیلم یا غایب هستند یا مرده اند.. شاید هم می خواهند فراموش شوند... از خاطره خانواده...ساختمان و یا حتی جامعه شان... "فروشنده" ها جایی در این صحنه ندارند... آن ها محکوم به مرگند،در ... دیدن ادامه ›› تنهایی.


2-همیشه حق با مشتری نیست.
مشتری داستان کیست؟ "بابک" که پیغام یواشکی اش هرگز به دست آهو نمی رسد..؟ پیرمردی بازنشسته و ارام با خانواده ای متین و شریف... در آستانه ازدواج دخترش ... خریدار است یا وسوسه خرید را دارد؟ داماد خانواده که با وانتش معلوم نیست چه کار ها کرده...چه چیزی را می خرد یا چه چیزی را حمل می کند که انقدر مشکوک است..؟ "عماد" یا "رعنا" که مشتری خانه جدید هستند... خانه ای که کارکترایز شده و از محل آسایش و آرامش به مکانی پر خطر تبدیل شده.... چه خانه ابتدای فیلم که ساختار هایش نابود می شوند و چه خانه دومشان که به مکانی دردناک و پرخطر تبدیل می شود.. مشتری های فیلم نقش مهم و پررنگی دارند اما همه چیز به آن ها ضربه می زند.. همه چیز ضد آن ها می شود... چه بابکی که روی صحنه تئاتر "هرزه" خطاب می شود و چه پیرمردی که دودمانش به باد می رود... دامادی که زندگیش نابود می شود و عماد و رعنایی که "به مرور" تغییر می کنند.. انگار که گریم می شوند تا به صحنه بروند... گریم برای فرار از زندگی... گریم برای تبدیل شدن به نقش هایی چون "فروشنده" ..."مشتری" و یا حتی "گاو"...


3-خرید مطمئن و ارزان را با ما تجربه کنید.
خریداران به دنبال بهترین کالا ها با مناسب ترین قیمت هستند. چه کسی است که در برابر کالایی مرغوب تر اما قیمتی مناسب "وسوسه" نشود؟مهم این نیست که چه می خرد... قیمت همان قیمت است پس "کالا" اهمیتی ندارد. مهم نیست که چه کسی کالا فرض می شود و چه کسی نه. همه در نگاه خریدار "کالا" محسوب می شوند. چشم خریدار فقط دنبال خرید است. چشم فروشنده به دنبال قیمت. جالب ترین بخش داستان آنجاست که "فروشنده" و "کالا" یکی باشند... هم مشتری راضی است و هم فروشنده. می ارزد که خرج کالا شود چرا که کالایی مرغوب خریده شده است. اما هولناک ترین بخش داستان آنجاست که "فروشنده" نباشد اما"کالا" باشد.. خریدار ها دگر رحمی ندارند... خریدار ها مطمئن و ارزان خرید می کنند.

4-درخشش ابدی یک ذهن پاک
"عماد" ،"رعنا" ، "پیرمرد" ،"مستاجر سابق" و "خانه"(هم سابق هم جدید) مهم ترین عناصر فیلم جدید "فرهادی" در تلفیق شدن با نمایشنامه "مرگ فروشنده" به شکل هولناک و برجسته ای تصویر واقعگرایانه و دردناک جامعه این روز های ما را به تصویر می کشند. خانه هایی که یا ویران می شوند یا ویرانگرند. ساختار هایی که انقدر غلط هستند که به راحتی شکسته می شوند.(دیوار های خانه ترک بر می دارند یا کتاب های درسی که به سطل زباله ریخته می شوند) مستاجری که خانه ای را بدنام می کند و پیرمردی که خانواده اش را بد نام می کند. ارتباط عجیبی بین خانه و خانواده برقرار است. ارتباط عجیب تری که در یک چرخه سلسله مراتبی خانواده-خانه-جامعه می افتد و "عماد" ها و "رعنا" ها را قربانی می کند. قربانیانی که بر صحنه می درخشند و تماشاگران برایشان دست می زنند چرا که "مرگ فروشنده" را نشانمان دادند اما کسی نمی داند که در زندگی واقعیشان درخششی وجود ندارد و مدت هاست که مردند...
به احترامشان دست بزنیم..