اول اینکه به نظر من زیادی کش دار شد نیازی نبود مخصوصا که این کشدار کردن ماجرا کمکی هم نمیکرد.
دوم اینکه تکلیف کارگردان انگار با خودش معلوم نبود معلوم نبود میخواسته اثری با تم مذهبی بسازه یا اثری که مردم رو به مسخره کردن مجبور کنه اگر در خوشبینانه ترین حالت منظورش این بوده که میخواسته دین درست رو از دین تحریف شده و خرافاتی جدا کنه باید بگم که اصلا موفق نبوده و به همین علت از نظر من اصلا هم جای تبریک نداشت. چون مهارت کارگردان زمانی مشخص میشه که بتونه منظور خودش رو درست برسونه (البته در صورتی که واقعا میخواسته این تمایز رو نشون بده ) و اگر هم نمی خواسته که پس باید بگم بیشتر مردم رو وادار میکرد که بخندند حتی زمانی که مسیر نمایشنامه جدی بود و مثلا می خواست پشیمونی رو نشون بده. بالاترین وجه تمایز نقش سید بود که به نظرم بسیار ناقص و سطحی بود. جایی خوندم که کارگردان گفته بودند نمیخواسته شعاری باشه کارش ولی به نظر من نشون دادن درستی شعار نیست. میشه درستی رو خارج از شعار نشون داد.
سوم قسمت بودن آقای پاکدل به نظرم خیلی ناقص بود و اصلا این قسمت نتونست وظیفه ای که میداشت رو نشون بده.
چهارم اصرار کارگردان ها رو تو جا دادن سیگار کشیدن به هر بهونه ای رو نمیفهمم. مثلا چه دلیلی داره که قافله باجی با اون سن و سال به اون شکل سیگار بکشه؟!
کلا دوست نداشتم .