در روز
از روز
تا روز
آغاز از ساعت
پایان تا ساعت
دارای سانس فعال
آنلاین
کمدی
کودک و نوجوان
تیوال | حمیدرضا آرش کیا درباره نمایش می خواهم با میوسوو ملاقات کنم: 1- اجازه بدهید ابتدا تکلیف خودم را با نمایش مشخص کنم. این نمایش به زعم
SB > com/org | (HTTPS) localhost : 08:30:52
1- اجازه بدهید ابتدا تکلیف خودم را با نمایش مشخص کنم. این نمایش به زعم من بسیار ضعیف بود. بدون شک، این نمایش جزو دو، سه کار ضعیفی بوده است که در این سه، چهار سال اخیر دیده ام (اما همچنان برنده تمشک طلایی من، "اتاق شماره 6" است که "ناصر حسینی مهر" چند سال پیش در تالار مولوی اجرا کرد). این ها را گفتم که بدانید اگر در چند سطر آتی، جایی از نمایش تعریف می کنم، نشان می دهد که سعی کردم یکطرفه و نامنصفانه به نمایش نگاه نکنم و این کار حتی اگر نقاط مثبت اندکی هم دارد، بازگویشان نمایم. افسوس که کم یافتم.
2- نمایشنامه "می خواهم میوسوو را ملاقات کنم"، درخشان است. این را بدون هیچ گونه غلو و بزرگ نمایی می گویم و فکر می کنم اهالی تئاتر ما نیاز دارند که این نمایشنامه ها را بیشتر ببیند، بیشتر بخوانند و بیشتر درک کند. قصه ای کلاسیک که بر مبنای روابط علت و معلولی شکل می گیرد و نمایشنامه نویس توانسته است از دل یک حادثه، یک دروغ، یک موقعیت کمیک بسیار زیبا خلق کند. موقعیتی کمیک که هر چه پیشتر می رود، جذاب تر شده و تماشاگر را بیشتر درگیر خود می کند. یک کلاسیک واقعی. اما افسوس که این نمایشنامه با یک اجرای ضعیف (رویم نمی شود بسیار ضعیف را به کار ببرم) هدر رفته است. تباه شده است.
3- دراماتورژی چیست؟ پاتریس پاویس وظایف زیر را برای یک دراماتورژ تعریف می کند : انتخاب نمایشنامه، تحقیق در مورد اثر، تغییر و تعدیل در متون، تعیین مفاهیم این نمایشنامه و قراردادن این مفاهیم در زمینه هایی گسترده تر و حضور در تمرینات به عنوان ناظری انتقادکننده (برگرفته از مقاله "دراماتورژی چیست؟" در سایت آفتاب). در نمایش "می خواهم ..." اثری از دراماتورژ دیده نمی شود. نوع اجرا به تماشاگر نشان می دهد که دراماتورژی وجود ندارد و کارگردان صرفاً نمایشنامه را ترجمه کرده و به تماشاگران عرضه می دارد. من نمایشنامه را نخوانده ام اما به نظر می رسد نمایشنامه عیناً و مو به مو به صحنه رفته است. بدون هیچ گونه تغییری و با یک وفاداری بی دلیل. مونولوگ های نامربوط، دیالوگ های کشدار و بیش از حد، تکراری بودن بسیاری از صحنه ها بدون اینکه واقعاً کارکرد مشخصی ... دیدن ادامه ›› داشته باشند و ... نشان می دهد که مهم ترین وظیفه دراماتورژ یعنی "تغییر و تعدیل متون" نادیده گرفته شده است. و این یعنی به هدر دادن یک نمایشنامه عالی.
4- "الهام پاوه نژاد" مثل همیشه فوق العاده است. "فرزین صابونی" بهتر از "تماشاچی محکوم به اعدام" بازی می کند. "بهاره رهنما" چاره ای ندارد جز اینکه شبیه فیلم هایش بازی کند از بس که این نقش هم همانند تیپی است که در تمامی فیلم هایش به او محول می کنند. در مجموع بازی ها از متوسط بالاتر است و در سطح قابل قبولی است.
5- درباره طراحی صحنه چه بگویم که میزان انزجار من را نشان دهد؟ درباره نورپردازی به شدت تکراری و دم دستی این نمایش چه بگویم که حق مطلب را ادا کرده باشد؟ درباره عدم تصویرسازی نمایش چه بگویم که نشان دهد تا چه اندازه از نمایش بدم آمده است؟ چه بگویم که بفهماند با حذف آن همه صحنه های بی دلیل می شد اثر به مراتب بهتری خلق کرد؟ سوال من این نیست که چرا زمان نمایش زیاد است. سوال من این است که چرا زمان نمایش، انقدر بی دلیل و بدون هیچ کارکرد و اتفاق ویژه ای زیاد است؟
6- نه خنده های آن "آقای ردیف سوم" و نه بداهه پردازی "فرزین صابونی" هیچ کدام نمایش را نجات نداد.
7- استاد محمود عزیزی؟ شوخی می فرمایید.
اگه اشتباه نکم شما هم روز چهارشنبه که تخفیف داشت تئاتر رو دیدید که واقعا خنده های آقای ردیف سوم وحشتناک بود.
بنظرم متن خارجی خیلی خیلی قویتر از متنهای ایرانیه و تماشاگر رو خسته نمیکنه
با اینکه مدتش زیاد بود ولی خسته کننده نبود
۱۴ تیر ۱۳۹۰
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید