هر چند مرزهای هنرهای دراماتیک دست نخورده باقی ماند، ولی نمی توان بی اعتنا از کنارش گذشت، خاصه بلحاظ بصری.
_______________________________________
پ.ن: فیلمنامه با فاصله زیادی از کارگردانی عقب است
دقیقا محمدرضا جان،
گاهی تاسف خوردم که اینهمه تصویر سازیهای بی نظیر و میزانسنهای سنجیده و بازی کم نظیر با رنگ و نور (مثل سکانس درخشان بازی با تصویر چراغ راهنمایی روی شیشه جیپ، حضور نمادین پرشین کت، مستندسازی بجا از طوفان شدید تهران و...) خرج فیلمنامه ای شده که سرش با تهش بازی می کنه.
سکانسی که اشاره کردین خیلی خوب کارگردانی شده بود....حیف....حیف ..که این روزها تو سینما و تاتر ما نویسنده ها همین که سوژه او ایده ای به ذهنشون میرسه انگار ذوق زده میشن و تصمیم به ساختش میگیرن و دیگه حوصله تمام کردن و پرداخت کامل و ویرایش های متعدد رو کسی نداره....شاید هم ایراد از تکنولوژی و اینترنت و تلگرام باشه که زمان و فرصت ها رو محدود کرده....ا