رفقا تعجب میکنم از برخی اظهار نظرات. برخی دوستانمان چنان با نگاهی از بالا و زاویه دیدی عجیب در مورد تئاتر صحبت میکنند، که گویا صرفن خود و حلقه افراد اطرافشان حق دارند تئاتر ببینند. از انحصار دفاع میکنند و تئاتر دیدن را محدود میکنند به قشری خاص. و زحمت این را هم نمیکشند که به جای تخطئه مخاطب، و تقسیم مخاطب تئاتربین با عوام، این فرهنگ را از طریق گفت و گو جا بیندازند که در سالن تئاتر و یا اصولا هر مکان عمومی دیگری نباید کاری انجام بدهیم که منجر به آزار دیگران شود. به جای این می آییم از انحصار دفاع میکنیم و بازیگر خوب و درجه یکمان فریاد میکشد که رها کنید تئاتر را و من تشخیص میدهم که چه کسانی نمایش من را نگاه کنند. چون سه اجرای همزمان دارم و خستگی اجراهای پشت سرهم فراوان و بازی در فیلم های سینمایی خستهام کرده و فریاد میکشم.
رفقا
در هیچ حالت و صورتی دفاع از انحصار کار درستی نیست. تئاتر و اصولا هنر برای ایجاد ارتباط و دیالوگ به وجود آمده. نه خط کشی میان مخاطبان و اینکه من میفهمم حق دارم تئاتر ببینم و ۹۰ درصد نمیفهمند و نبینند! متاسفم بابت این نگاه.. هرچند در طی این سالها با نوع قیمت گذازی بلیت توسط اساتید و فروش بلیت های ۸۰ هزار تومانی برای تماشای فیلم تئاتر، عملن جمعیت تئاتربین را محدود به طبقه اجتماعی خاصی کرده. ولی تعجب میکنم که اهل فکر و هنر این ملک به جای گفت و گو از حذف استقبال میکنند.