"شب دشنههای بلند"، نمایش بسیار تامل برانگیز و همزمان مفرح علی شمس، در ذات خود که ادای دِینیای به تاریخ ادبیات نمایشی ایران(از سال
... دیدن ادامه ››
1349 تاکنون) در نگاهی کوتاه است، به سراغ موضوع بسیار مهمی در هنر کشورمان رفته است و آن "حسادت" است. شاید بشود در این زاویه دید، شباهتهایی بین این نمایش با درونمایه فیلم "پرسه در مه" پیدا کرد که در البته در شکلی هجوآمیز و اغراقشده به تصویر کشیده شده است. یک جور نگاهی که یک هنرمند که لزوما میتواند فاقد استعداد لازم باشد به هنرمندان مطرح دیگر(در این جا بهرام بیضایی) میکند و به هر دری میزند تا به او برسد که البته در آن فیلم ناشی از آرمانگرایی امین(با بازی شهاب حسینی) بود و در اینجا از فقدان دانش مجدد خوشکوش(با بازی سام کبودوند) و انجا به تراژدی ختم میشود و اینجا به کمدی.
نمایش دو پرده دارد. پرده اول، به زندگی مجدد خوشکوش و ترسیم جهانبینی حسودانه او در خلق یک نمایشنامه خوب میپردازد و در پرده دوم، در قابل یک کمدیا دلآرته جذاب، به سراغ نمایشنامهای میرویم که سالها بعد مجدد آن را به روی صحنه برده است. این عنصر "حسادت" که با ایده بسیار زیبایی(عوض کردن نمایشنامه او با یکی از 5 متن برتر تاریخ ادبیات نمایشی) به روی صحنه آمده است، را میتوان در جاهای مختلفی از فرهنگمان دید. آنجا که تعداد قابل توجهی از هنرمندان، در برابر یک اثر یا یک هنرمند جریانساز و اثرگذار، ناخودآگاه موضعی دفاعی گرفته و به جای تقویت توانایی خود و دوئلی در صحنه، شروع به تضعیف حریف و دعوت به دعوا در پشتصحنه میکنند. علی شمس، کارگردان جوان این نمایش که رگههای از علاقه به ریشهیابی آسیبهای هنر و جامعه هنری ما را در نمایش دیگرش "مخاطب خاص"(تصویر بخشی از زندگی استاد حمید سمندریان، در زمانی که او به دلیل ممنوعیت فعالیت، به کافهداری پرداخت) با تصویر این کاراکتر جذاب و مضحک، بستری مناسب را برای تصویرکردن این واقعیت تلخ فراهم میکند تا شاید بتوان به این گزاره پاسخ داد که دلایل عقبافتادگی فرهنگی جامعه و عدم رشد مناسب در همه این سالها در تناسب با سیر گذر زمان(در کنار مواردی همیشگی مثل سانسور) چه بوده است؟
این نمایش زیبا را قطعا میشود بارها دید و در کنار تماشای یک روایت جذاب و مفرح، به دنبال پاسخ این سوال گشت..