دیدن رولور برای من مث قدم زدن کنار دریای شمال تو آبان ماهه. وقتی هیچ کسی نیست. وقتی تنهایی. یه سیگار می چاقی و آروم تو مه با خودت و دریا حال میکنی. نه اضافه ای. نه ادایی. نه اطواری. خودتی و جلوی کسی هم سعی نمی کنی شکمتو بدی تو، یا عینک ریبون بزنی. صاف و صادقی با خودت. جدا از قصه گویی که شده فقر تئاتر و اینجا گدایی نمی کنه، جدا از بازیای درجه یک دو تا بازیگر خوب، جدا از یه متن قرص و یه روایت شفاف، رولور درست عین کارگردانشه. رفیق. صمیمی. سمپات. جاری. آروم و باهوش. از دست ندین. پیشنهاد میشه. خیلی.