در روز
از روز
تا روز
آغاز از ساعت
پایان تا ساعت
دارای سانس فعال
آنلاین
کمدی
کودک و نوجوان
تیوال | بارونی -پادکست فراتر از بازی حقیقت درباره نمایش نمی‌تونیم راجع بهش حرف بزنیم: ‏"تا کی نمی‌تونیم راجع بهش حرف بزنیم ؟" – یکی از تماشاگرها گ
SB > com/org | (HTTPS) localhost : 04:37:05
‏"تا کی نمی‌تونیم راجع بهش حرف بزنیم ؟" – یکی از تماشاگرها گفت . ‏
مکث . ‏
شما تئاتری‌تر از من [مکث] اما من می‌خوام در شروع راجع‌به این بنویسم که چه‌گونه می‌شود از تئاتر ‏لذت برد. ... اصلن تئاتر چه‌گونه باید باشد تا هنر بودنش را بشود لذت برد. ... هنر را با سختی اندیشه‌ش ‏چه‌گونه می‌شود لذت برد. ... ‏
مکثی داشته باشید ، می‌خواهم برگردم به یک و نیم سال پیش ، درست اولین شبی که نمایش سوراخ در ‏تئاتر مستقل تهران اجرا شد و من تماشاگرهایی را دیدم که می‌گفتند این چه نمایش فلانی بود ، ‏کارگردان صدای آهسته‌ی برف دیگه نمی‌تونه نمایشی اون چنانی بسازه ، رمضانی بعد از رضا دیگه فلان ‏کرده ، جابر فقط تو تیم شنا تونست موفق باشه ، اسکیس تنها کار موفقی بوده که از این کارگردان دیدم ؛ ‏و جابر عزیز هیچ موقع این‌ها را نخواست بشنود ، چون رمضانی بزرگ هنر خودش را انجام می‌دهد در تئاتر ‏‏- در فیلم کوتاه و به تجربه‌ی زندگانی خودش می‌افزاید ... و شاید خودخواهانه اثرهای‌ش را به تماشا ‏می‌گذارد چون اگر اثرهای‌ش را آن طور که خود می‌خواهد نشان ندهد دیگر به کار زندگی‌ش نمی‌آید ... ‏این کارگردانِ بزرگ‌تر از سن‌ش ، با آثارش زندگی می‌کند ، تجربه می‌کند هر روز یک نمایش جدید برای ‏خودش دست و پا می‌کند و با این که هیچ موقع جز شب آخر روی سن قرار نمی‌گیرد از اتاق فرمان در ‏حال دیدن فانتزی‌های درون آرامش هست و یادداشت‌هایی برمی‌دارد تا برای شب بعد از آتیلای پسیانی ، ‏شیوای ابراهیمی ، مریمِ نورمحمدی ، نیکامهرِ غفاریان ، نگارِ جواهریان ، علیِ باقری ، ایمانِ صیادبرهانی ، ‏اصغرِ پیران بازی‌ دیگری بخواهد و برای به اجرا در آمدن فانتزی‌های‌ش حاضر است هر هزینه‌یی کند اما ‏آن فانتزی را به اجرا در آورد (حتا مالی - حتا ... دیدن ادامه ›› جانی) و این شب‌ها نمایش "نمی‌توانیم راجع بهش حرف ‏بزنیم" سنگین‌ترین نمایش جابر رمضانی (هم مالی – هم فلسفی) می‌دانم برای‌ش چه لذتی دارد که هیچ ‏کدام از ساخته‌های‌ش تا به حال نداشته است ، چون تجربه‌های جدیدتری را می‌آزماید . اگر باور ندارید ‏می‌توانید او را قبل یا بعد از اجرای نمایش در سالن انتظار تماشاخانه‌ی ایرانشهر ببینید که در حال دویدن ‏و محیا کردن صحنه‌ی فانتزی‌ش هست و بپرسید که این همه ماکارانی ، سبزیجات و میز غذا هر شب چه ‏قدر برای‌ش خرج برمی‌دارد و او با لذت جواب بدهد اندازه‌ی یک شاه‌کار . ‏
هنر در مرحله‌ی اول لذت خالق‌ش را در بردارد و لذت بعدی را آن کسی می‌برد که شگفت زده می‌شود از ‏تماشای یک صحنه‌ی عریض و طویل شگفت انگیز از غذاهایی که روی یک میز دراز ریخته شده و دورش ‏هشت نفر نشسته‌ند با ظاهرهایی که هر کدام‌شان فقط یک داستان را در بردارد و می‌خواهند نمایش آن را ‏اجرا کنند ، بعضی‌های‌شان را می‌شناسید و بعضی‌های‌شان را نه . گروه سومی که از تماشای نمایشی با یک ‏عالمه دیالوگ تک و دیالوگ تکراری و دیالوگ توضیح صحنه لذت می‌برند ، افرادی هستند که درون‌شان ‏دردی نهفته دارند ، دردی که افکارشان را پر کرده و دیدن این نمایش برای‌شان تسلای خاطری ست ، ‏چون همزاد پنداری می‌کنند ؛ من جزء آن گروه هستم که وقتی توضیحاتی از صحنه‌های زندگی‌م را ‏می‌شونم ، وقتی فردی را می‌بینم که به یک بی‌پدر-مادر بله قربان می‌گوید ، وقتی دوست دارم یک قطعه ‏از آن چوب‌ها را من روی بقیه‌ی چوب‌ها بگذارم ، وقتی خودم را می‌بینم که در حال خوردن هستم چون ‏هیچ سرگرمی‌یی لذیذتر از خوردن در زنده‌گی نیست ، وقتی فردی را می‌بینم که در لحظات خوش و ‏لحظات ناخوش زندگی خودش را مشغول یک دستگاه موبایل می‌کند ، وقتی مادری را می‌بینم که صدای ‏زارهای‌ش را زیر صدای مخلوط کن پنهان می‌کند ، وقتی خودم را می‌بینم که همیشه جای آن‌که سیگار ‏بکشم خودم را مشغول کبریت‌ها می‌کنم تا آن سیگار را نکشم ، و وقتی متنفرترین فرمان‌ ده روزگارمان را ‏در صحنه تئاتر می‌بینم لذت می‌برم ؛ وقتی با سکوت از آن میز کثیف غذاهای لذیذ فاصله می‌گیرم و از ‏سالن نمایش خارج می‌شوم بدون آن که برای بازی‌گرها و سازنده‌ش دست زده باشم لذت می‌برم چون ‏جای آن که صدای دست‌‌زدن‌ها افکار ما تماشاگرها را از آن اتفاق که راجع‌به‌ش دیدیم بیرون برده باشد ، ‏همه‌ی‌مان خارج شده‌یم از در گذشتیم و در حیاط پارک هنرمندان گیج می‌زنیم و لذت بردیم اما ‏نمی‌خواهیم راجع‌ بهش حرف بزنیم ، چون می‌ترسیم از آن اتفاق ، نیاز به یک آب خنک داریم که به ‏سرمان بریزیم تا شاید کمی ما را از این فضا دور کند ، نمی‌کند و بعد از این روزهایی که از تماشای آن ‏گذشته هنوز از لذت‌های دیگری می‌شود حرف زد اما از لذت خود این نمایش نمی‌شود حرف زد و ‏درون‌مان مانده و نمی‌دانم کی می‌شود ... می‌توانیم راجع‌بهش حرف بزنیم . ‏

با دیدی دیگر اگر می‌خواهید از تئاتر لذت ببرد. ... یا اصلن می‌خواهید تئاتر را به عنوان هنر بودنش لذت ‏ببرد. ... یا اصلن می‌خواهید هنر را با سختی اندیشه‌ش لذت ببرد با هیچ کس راجع آن چه تجربه کردید ‏حرف نزنید چون نمی‌توانیم راجع بهش حرف بزنیم .‏
مکث