گفتوگوی ابتکار با «آروند دشتآرای» درباره «بین خودمان باشد»
دیگر حقیقتها را در تئاتر نمیگوییم بزرگنمایی قلم کوچکنمایی قلم بازگشت فاطمه رنجاندیش
در تیزر نمایش «بین خودمان باشد» بازیگران خودشان را معرفی میکنند و خیلی رک میگویند، قرار نیست بازیگران معروف و سلبریتی را روی صحنه ببینید، پس اگر چنین توقعی از یک نمایش خوب دارید، «نیایید و تئاتر ما را نبینید!» این تیزر بهترین معرفی برای نمایش از ماحصل کارگاههای چندساله آروند دشتآرای است. به اعتقاد کارگردان تیم «نقطه، ویرگول» با این هدف شکل گرفت که این بچهها روی خودشان کار کنند تا تئاتر به شناخت بهتر از خودشان کمک کند، نه اینکه بازیگر شوند.
در حقیقت «بین خودمان باشد» روایتی متفاوت از خاطرات کودکی، روزمرگیها، رویاها، اشکها و لبخندهای تکتک آدمهای جامعه است. هر کدام از ما میتوانیم یکی از شخصیتهای این نمایش باشیم. به شرط اینکه جرات حرف زدن داشته باشیم. البته خیالتان راحت باشد هر چه بگویید، بین خودمان میماند.
نمایش «بین خودمان باشد» از همان چهار سال پیش که برای نخستین بار اجرا شد، چطور
... دیدن ادامه ››
شکل گرفت؟
همیشه دوست داشتم ورکشاپهایی با ایده بین رشتهای برگزار کنم. هیچوقت دوست نداشتم هزینهای برای این ورکشاپها دریافت کنم. حتی نمیخواستم تست استعدادشناسی بگیرم. هدف این بود که از هر کسی که فقط انگیزه دارد و میخواهد در تئاتر، حرفهای شود دعوت کنیم، تا کنار همدیگر کار کنیم. اولین دوره این ورکشاپها چهارسال پیش آغاز شد. ورکشاپهای ما 18 ماه به صورت رایگان برگزار شد. رایگان بودن آنها باعث شد علاقهمندان زیادی شرکت کنند. البته بعد از 10 ماه تعداد محدودتری ماندند. به این ترتیب تصمیم گرفتم بر اساس کسانی که ورکشاپ را ادامه دادند، نمایشی را اجرا کنیم تا پروسه حرفهای شدن این بچهها سریعتر اتفاق بیفتد. در واقع ایده اجرای «بین خودمان باشد» به همین صورت شکل گرفت، من معتقدم بودم این نمایش (اسپیک پرفورمنس) به حرفهای شدن آنها کمک میکند. با گذشت چهارسال حالا تعدادی از بچههای این ورکشاپ، بازیگران خوبی شدهاند که تئاتر را به صورت حرفهای پیگیری میکنند.
در دورههای ابتدایی برگزاری ورکشاپهای شما، دورادور در جریان حضور علاقهمندان به بازیگری بودم. بعد از مدتی تعدادی از آنها گروه را ترک میکردند، شما تصمیم میگرفتید که ورکشاپها را ادامه ندهند یا به انتخاب خودشان میرفتند؟
من تصمیم مبنی بر ماندن یا رفتن بچهها نمیگرفتم. همانطور که گفتم تعداد جلسات ورک شاپها زیاد است. بر اساس قانونی که داشتیم. اگر 5 جلسه غیبت و تاخیر داشته باشند، به صورت خودکار حذف میشوند. از آنجایی که این ورکشاپها رایگان است بر مبنای دو اصل علاقه و انگیزه است.
در واقع هدف اصلی آروند دشتآرای تربیت بازیگر است نه اینکه بازیگرانی را برای بازی در نمایش انتخاب کنید؟
هدف من تنها تربیت بازیگر نیست. بیشتر میخواستم تیمی درست کنم که آدمهای مختلف با سلیقههای مختلف در آن حضور داشته باشند. بر همین مبنا تیم «نقطه، ویرگول» شکل گرفت. این تیم شاخه جوان کمپانی «هنرهای اجرایی ویرگول» است. هدف این بود، تیمی را تربیت کنیم که در کنار کار گروهی، بازیگری و طراحی صحنه کارگردانی کنند. همچنین متن بنویسند و اجراهای خیابانی داشته باشند. در حقیقت هدف اصلی، حمایت از این تیم جوان بود.
تا امروز چقدر به اهداف گروهیتان نزدیک شدید؟
خیلی زیاد. دو نفر از این بچهها دو نمایش را کارگردانی کردند. در 5 نمایش به صورت گروهی اجرا داشتند. تعداد قابل توجهی از آنها بعد از این نمایشها جذب بازار کار حرفهای تئاتر شدند.
ترکیب بازیگران نمایش «بین خودمان باشد» از چهارسال پیش تغییراتی داشته است. اما بر اساس شنیده ها گویا متن تغییری نکرده، با توجه به اینکه این تئاتر داستان حسرتها و آرزوهاى فردی شخصیتها است، به روزنشدن نمایشنامه به هسته اولیه ایده نمایش آسیبی نزده است؟
خیر! نه تنها آسیب زننده نبود بلکه بسیار هم مفید است. چرا که با گذشت 4 سال داستان هیچکدام از بازیگران شبیه گذشته نیست. یعنی قصهها و دغدغههای شخصیتها در گذر زمان تغییر کرده است. بنابراین ما داریم ماجراهای آدمهای 4 سال پیش را بازسازی میکنیم. به نظرم آن زمان اجرا بسیار احساساتی و جدی بود. اما الان این نمایش به پختگی رسیده است. درواقع «بین خودمان باشد» حالا یک تئاتر است. اصلا به همین دلیل میخواستم این نمایش باز اجرا شود. ضمن اینکه نمایشنامه کارکرد خودش را دارد، دغدغههایی که عنوان میشود، در مخاطب تاثیر میگذارد.
درباره روند نگارش نمایشنامه بگویید. متن «بین خودمان باشد» در خلال تمرینها شکل گرفت یا از قبل نوشته شده بود؟
بچهها در ورکشاپ برنامه توسعه فردی (persona- developmenplan) را کار میکردند. چرا که هدف ما این بود که آنها روی خودشان کار کنند و تئاتر به شناخت بهتر از خودشان کمک A Diba Khatami:
کند، نه اینکه بازیگر شوند.بنابراین در جلساتی که هر کدام از آنها درباره خودشان صحبت کردند. فارس باقری، از لا به لای حرفهایشان راجع به کودکی، مشکلات، مسائل و خاطراتشان، این متن را انتخاب کرد و به نگارش درآورد.
سراسر این نمایش، بخشی از زندگی تکتک ما آدمهاست. تا جایی که چندین مرتبه در حین اجرا احساس کردم بازیگران نمایش دارند از زبان من صحبت میکنند. بخشهایی از مونولوگهای نمایش «بین خودمان باشد» به لایههای شخصیتر زندگی این شخصیتها میپردازد. سوال این است که مواردی نظیر تجاوز، ترک خانواده توسط پدر و ... با توجه به مابهازاهای حقیقی جامعه حال حاضر در متن گنجانده شده بود یا بر اساس داستانهای روایت شده شکل گرفت؟
به نظر من تئاتر همین است. ما در تئاتر باید راجع به خودمان و جامعهمان صحبت کنیم. تئاتر چیزی جز آهسته کردن فرآیند، بودن و آمدنها در جامعه نیست. همچنین فرصتی در اختیارمان میگذارد تا خودمان را نگاه کنیم. اتفاقا شدت تجربیات و روایتهای شخصیتها را با فارس باقری کم کردیم. نمیخواستیم کسی را قربانی نشان دهیم، قرار بود فقط درباره این مسائل صحبت شود وگرنه حجم این موارد بیشتر از اینها بود. اساسا مشکل ما همین است که درباره بسیاری از موارد صحبت نمیکنیم. این اتفاق گریبانگیر تئاتر ما هم شده است. چرا که ما نمیتوانیم درباره بخشی از مسائل صحبت کنیم. در همین راستا متاسفانه جریان تئاتر کشور به جای اینکه به مطرح کردن دغدغههای تفکر برانگیز بپردازد، به سمت کسب درآمد حرکت میکند و دیگر درباره حقیقت صحبت نمیکند.
پس اگر به جای این شخصیتها، بازیگران دیگری بودند، «بین خودمان باشد» به گونه دیگری رقم میخورد؟
قطعا همینطور است. به عنوان مثال دور دوم این ورکشاپها نمایش دیگری به نام «به تو ربطی نداره» روی صحنه میرود و 10 نفر از بچههای سال دوم ورکشاپها این نمایش را اجرا میکنند. نمایش «به تو ربطی نداره» کاملا با نمایش «بین خودمان باشد» فرق دارد به دلیل اینکه تجربیات این 10 نفر متفاوت است.
نشانهگذاریهایی نظیر استفاده از دستمالهای زرد و آرایش کردن پسران نمایش بخشی از کارگردانی شما بود یا در متن جاگذاری شده بود؟
خیر! تمام نشانهگذاریهای اجرا بخشی از کارگردانی خودم بود.