یادداشت هوشنگ گلمکانی بر نمایش آبی مایل به صورتی
بر پلههای قدیمی
ساناز بیان در ادامه ترکیب دغدغههای اجتماعیاش با فرمهای نامتعارف، این بار به سراغ یکی از تابوهای نهتنها پیرامون ما که جامعه بشری رفته است: تغییر جنسیت. موضوعی که برای ناظران و شاهدان فقط یک داستان کنجکاویبرانگیز است اما برای خود افراد درگیر، چیزیست در حد فاجعه. فاجعهای حاصل کجمداری خلقت، که حتی معجزه علم یا همراهی و مدارای شرع و قانون هم نمیتواند از وقوعش جلوگیری کند. «آبی مایل به صورتی» روایتی دراماتیک از این جفای طبیعت است؛ بر محور قتل کسی که تغییر جنسیت داده، برزخ زندگی غمبار چند دوجنسی دیگر و روزگار تاریک و دوزخی اطرافیان برخی از آنها که هر چه بگردیم، چیز جز «فاجعه انسانی» مناسب برای توصیفش نیست. نویسنده و کارگردان نمایش، این وضعیت فجیع و بیرحمانه را با متنی دقیق و زیبا، و میزانسنی که تجسمی از تلاشهای بیهوده و سیزیفوار بر پلههایی بیانتهاست (پلههایی به قدمت انسان) بر صحنه تماشاخانه پالیز آورده است. نمایشیست که بهسختی میتوان از زیر بار تأثیر کوبندهاش گریخت.