نوشتن یک نمایشنامه خوب هنر است .. درد را دیدن .. حس کردن و جوری نوشتن که انگار خودت آن لحظه آنگونه بوده ای هم هنر است ...
و حالا فکر کن که چند نفر در قالب یک تیم یک گروه یک نمایشنامه را پایش را به سن بکشانند اجرا کنند آن هم چ اجرایی ... خود درد ... خود حضور شخصیت هایی که تلخ و سخت مسیر زندگی رو طی میکنند .. یک نمایشنامه خوب نیازمند یک تمرین خوب برای یک اجرای خوب است و همه ی عوامل در کنار هم یک اجرا را مفهوم دار میکنند ... جان دار میکنند ... جوری که مخاطبی که روی صندلی نشسته و نظاره گره ، حتمن حتمن به خودش میگه اعععع من دیده بودم این جنسی این شکلی چ بی تفاوت گذشتم ...
شلتر بیان خوب یک زندگی برای فهمیده شدن و درک شدن ... شلتر اجرای خوب یک نمایشنامه با روایت اتفاق های هر چند تلخ اما واقعی که تصویر جامعه است ... جامعه ای که نیاز به کمک داره .
پ.ن : امشب این اجرا رو با دوستم دیدیم و لذت بردیم ...