نگاهی به نمایش مرد شده به کارگردانی آسو بهاری:
رهیافت اپیک به فهم تجربه زیسته و حماسه کوبانی
نمایش مرد شده به نویسندگی و کارگردانی آسو بهاری در تماشاخانه ایرانشهر در حال اجراست و به مدد بازی های متناسب و حس آفرینی موفق توانسته چشم و ذهن بسیاری از مخاطبان خود را از فواصل فرهنگی و جغرافیایی عبور داده و به متن واقعیت های زندگی و حماسه مردم کوبانی پیوند دهد.
نمایش با روایت و برداشتی از زندگی زنان مبارز کوبانی که سال 2014 میلادی و در پی محاصره شهر توسط داعش قدم در مسیر مقاومت گذاشتند آغاز می شود، اما در متن گفتگوها و بازی های این نمایش حقایقی ژرف از زندگی و تجربه زیسته این مردم مظلوم و مقاوم به مخاطب یادآوری می شوند.
نمایش "مرد شده" را از دو دیده می توان به نقد و ارزیابی نشست: نخست از منظر صرف ارائه یک نمایش با بازی های متناسب، حد اغراق و اگزجره
... دیدن ادامه ››
در بیان و ژست و بالاخره میزان انطباق در بهره گیری از افکت های بصری و صوتی برای انتقال حس و تداعی اهداف متن و دیگر، به دیده اثری در رویکرد متناظر به «تئاتر اپیک» که این منظره دوم با چند یادآوری شاید بیشتر و بهتر حق مطلب را در باب اثر اداء کند.
1. آسو بهاری به گفته خود با نگارش و اجرای این متن قصد داشته تا روایت نزدیک و ملموس تری از «واقعیت زندگی مردم کوبانی و مقاومت آنها برابر داعش » را ارائه کند.
اگر فهم این واقعیت به مثابه " یک تجربه زیسته " و تداعی وجوهی از این تجربه زیسته در میان دیالوگ ها و بازی ها مد نظر باشند، باید گفت که «مردشده» می تواند امکان خوبی برای مخاطب باشد تا قطعاتی از پازل تجربه زیسته مردم کوبانی را نزدیک تر از روایت بنگاههای رسانه ای ادراک کند.
نمایش با حضور " شورش " در خانه آغاز می شود، خانه پدری که "اکنون" حالت یک سنگر و قرارگاه مبارزین را پیدا کرده و گام برداشتن بازیگر روی چنین صحنه ای با حد متوسطی از آشنایی و آشنایی زدایی به پیش می رود. مدد گرفتن از تصاویر ویدیویی و به ویژه سیاق نگاه به دوربین - نگاه به مخاطب- شورش برابر لب تاپ می تواند «فاصله گذاری» لازم برای سطوح مواجهه مخاطب با متن و اجرا را به خوبی تمهید کند که پیش از ورود ”فرمیسْک“ ابعاد کامل واقعیت را فراتر از صحنه یادآوری می کنند.
با این تمهید نخستین، ورود ”فرمیسْک“ و سیاق دیالوگ های او ابعاد واقعیت و میزان تاثیرپذیری زندگی مردم کوبانی را به وضوح بیشتری برای مخاطب بازگو می کند،؛ چه اینکه توالی گفتگوها و آهنگ کلام نیز به خوبی باور و کنش زن مبارز از بطن مردم کوبانی را به مخاطب یادآور می شود.
ورود و خروج”مَردی“ و هانا نیز به توالی قطعات دیگر پازل را با ارجاعات برون متنی به مخاطب یادآوری میکند: از اشاره نوزاد بدون شیر و در معرض خطر تا فوج اجساد که در خیابان های کوبانی بر جای مانده و از گفتار ”مَردی“ درباره شرایط بی ثبات و نابسامان همیشگی در کوبانی و همین طور رفتن و مهاجرت شورش و صدها نفر دیگر از مردم کوبانی به سمت اروپا - و همه آنچه ناگزیرشان کرده به هجرت از سرزمین خود- همگی نماهایی از تجربه زیسته مردم کوبانی اند. برای رساندن این حقایق با ارجاعات برون متنی، ایمایی شدن «Gestural»و ورود و خروج از ژست که ماده خام تئاتر اپیک است، باید به حد متعادل پیش برود که می توان گفت کارگردان و بازیگران حداکثر دقت را در این مورد داشته اند.
2. به مثابه یادآوری تقسیم جلوه های بصری و دوربین از گوشه و کنار صحنه و زوایای نه چندان متعارف، این مزیت را به نمایش آسو بهاری افزوده که تقسیم نگاه و سطح مواجهه را به خلاف برخی آثار به صرف افزودن تصویر فرونکاهد، بلکه سطوح مواجهه را چنان پشتوانه ای برای تداعی نسبت دلالت های اولیه و دلالت های ثانویه از دل بازتاب واقعیت پیش برده و از این منظر درک ورود و خروج بازیگر از "ژست" -که یکی از معادلات اصلی تئاتر اپیک است- می تواند سطح ادراک مخاطب را به شکل موثری تقویت و تعمیق کند. استفاده از نماهایی با کادر بسته تر از انتظار دید مخاطب نیز برسازی نسبت مخاطب با متن واقعیت را توسعه می دهند که هدف و فرم اپیک در نمایش را تقویت می کند.
سده ای قبل و زمانی که ابعاد و طرح واره تئاتر اپیک نسبت به واقعیات دوره جدید با ایده های برشت کامل می شد، والتر بنیامین امکان گسترش دید و "کاربست فناوری برای وارد کردن مخاطب به اثر" را یکی از نقاط کانونی در تاثیرگذاری هرچه عمیق تر تئاتر اپیک بر ذهن و زبان آحاد جامعه می دانست. به باور والتر بنیامین «فرم های تئاتر اپیک با شکل های جدید صنعتی از جمله سینما و رادیو همخوانی دارند. تئاتر اپیک با سطح جدید فناوری همخوان است. در فیلم این نظر به طور فزاینده ای قابل قبول واقع شده است که مخاطب باید بتواند در هر لحظه ای از فیلم " وارد شود " که باید از بسط دادن یک طرح پیچیده خودداری شود و هر جزء در کنار ارزشی که برای کل دارد باید ارزش قطعه خودش را هم داشته باشد*».
برقراری نسبت منطقی و سنجیده میان تصاویر دور و نزدیک صحنه با ورود و خروج از "ژست" بدین ترتیب می تواند یک تداعی از ایده والتر بنیامین برای وارد کردن مخاطب "مرد شده" در هر لحظه به این اثر باشد.
3. تحلیل فرم و محتوای اثر به ازای رهیافت تئاتر اپیک - و البته تئاتر اپیک متناظر به واقعیت زندگی همانگونه که برشت سده ای قبل این ایده را پرورش داد- البته نقطه قوت دیگری از «مردشده» را نیز برجسته تر می کند: اینکه اثر تا چه میزان می تواند و توانسته مخاطب خود را از موضع صرف دعوت به همدلی، در مختصات "برانگیختن حیرت" قرار بدهد و او را به دریافت بهتر برساند.
«زمان پرداختن به توجه آسوده مخاطب که تولیدات تئاتر اپیک برای آن برنامه ریزی شده اند فرارسیده است، دقیقا به این خاطر که عملا در این تئاتر هیچگونه کنشی برای قابلیت همدلی تماشاگر ایجاد نمی شود. در عوض، هنر تئاتر اپیک"برانگیختن حیرت به جای همدلی" است: به جای همذات پنداری با کاراکترها در اینجا تماشاگر باید حیرت زده شدن در شرایط را بیاموزد، شرایطی که به او نقش هایی را تحمیل می کنند ... »
نقطه اوج برانگیختن حیرت به جای همدلی در نمایش مرد شده، مواجهه ”فرمیسْک“ با خبر شهادت علیرضا است که در وجه درام برابر هانا و سپس در گفتگو با شورش تعمیق می شود. شورش با مشاهده وضعیت از خواهرش می خواهد که گریه کند و او پاسخ هایی با ارجاعات درون متنی و برون متنی بیان می کند که دال های کانونی تجربه زیسته مردم کوبانی است و البته نمودی از باور و زیست مردم غیور کرد در این سرزمین:
«گریه بکن م برای چه ...؟ برای بابام ... ؟ برای شوهرم ...؟ برای بچه ام؟
گریه برای چه بکنم ... ؟ این خاک تا خون به خودش نبینه آزاد میشه مگر ...! »
در این سطح است که مخاطب به تدریج درک می کند، هدف اثر صرف دعوت به همدلی نبوده و مساله فقط مردشدن " مرد شده" نیست، بلکه چگونگی انسان زیستن و "وحدت باور و کنش" مردم کوبانی در قبال نقشی که تاریخ به آنها تحمیل کرده، در خور مداقه ای عمیق تر و الگو گرفتن است و این مهم ترین ارزش نمایش مرد شده است.
_____________________________________________________________________________________________________________
* فهم برشت- والتر بنیامین - ترجمه نیما عیسی پور و دیگران - صفحه 42
** همان - صفحه 57
http://azadyeno.blogfa.com/post/115