همیشه قرارمان کنار آن دیوار آجری نیمه ساخته بود
تو با دستات تک تک آجرهای دیوار رو میذاشتی
و من سیر به تماشایت مینشستم
اما تو رفتی و واسه همیشه تنهام گذاشتی
من موندم و اون دیوار آجری
که همونطور نیمه ساخته، شده همدم تنهایی هام
آخه گفته بودی تا عمر دارم با دستای خودم دیوار خاطرات مونو بنا می کنم
حالا تمام آجرهای این دیوار خاطرات با تو بودن که تو دفتر دلم ثبت شده
از: مانیا رستمی