اقتباس یا اعوجاج؟
وفاداری یا تمرد در اقتباس از متون کلاسیک در ابعاد و لایه های متعددی امکان پذیر است.
نعیمی در اثر ریچارد، تنوع این امکانات را به زیبایی به نمایش گذاشته است. او که در دیالوگ ها و نمایش مناسبات اجتماعی و سیاسی شخصیت ها پایبندی خود را به متن ابراز داشته، در تعریف زمانی لباس ها، منش و رفتار شخصیت ها، چهره و اندام ریچارد و درباریان مذکر تمرد نموده است.
ریچاردی که نعیمی روی صحنه آورده، اشباع از عقده ها و زخم های چرکین همان ریچارد شکسپیر است ولی کت و شلوار پوشیده، عینک دودی بر چشم دارد و کروات زده است. او هنوز همان شمشیر شکسپیر را در دست دارد و زنان اطرافش دامن های پر چین و پف دار با کمر های باریک رنسانس انگلستان را به تن دارند. دیالوگ ها ثقیل و بی تناسب با ظاهر گویندگانشان هستند. نمی دانی باید خیاط های دلقک مآب ریچارد با لباس های رنگارنگ را باور کنی یا آدم کش هایی که کت چرمی سیاه با آستین حلقه ای پوشیده اند.
در بعدی دیگر افزودن حرکات موزون به این نمایش از دیگر جسارت های نعیمی قلمداد می شود. او از حرکات موزون برای تعریف هویت صحنه و یا تداعی حس عمیقی از وقایع تراژیک بهره برده است. تنوع رنگ، ریتم و موزیک و ترکیب آن ها با وقایع جاری در داستان به این شیوه، تجربه ایست که مدتی طولانی در تئاتر ما مطرود بوده است و بدین جهت قابل ستایش است.