بصورت مهمان این اتفاق را دیدم و واقعا لذت بردم. درک محتوای اثر اینگونه است که هرچقدر به مباحث جامعه شناسانه و ادبیات آمریکای جنوبی (رئالیسم جادویی) تسلط بیشتری داشته باشید بیشتر در این اثر عمیق شده و نماد و نشانه پیدا میکنید. جناب لهاک هم بدرستی اشاره کرده اند به تغییر مالکیت زمانه از نسلی به نسل دیگر و مشکلاتی که درک این دو دنیای متفاوت از دو نسل مختلف بوجود میاورد. تعمیم چند لایه به "روابط" و "جامعه" همانطور که به بررسی "بحران هویت" در طول نمایش می پردازد قابل ستایش هم در متن و هم در کارگردانی و انتقال مفهوم بود. بررسی مفهوم مالکیت و از دست دادن تدریجی این حس با اشتباهات مکرر اکبر، در حالی که همسر وی نیز منفعل بود و با او ناخواسته همکاری میکرد در متن هویدا بود. آنچنان متن پیش میرود که اکبر به اشتباهات تاریخی خود می بازد همچنان که جامعه در یک استمرار تاریخی تدریجی هویت خود را به فرهنگ غربی می بازد (رپ، موسیقی راک اند رول و سایر، زبان بیگانه، رادیو رسانه مهاجم، فرهنگ ارزشی پذیرفته شده نسل جدید، نوع تفکر و جهان بینی نسل جدید، تحت تاثیر قرار گرفتن همسر اکبر، و رقص جدیدی که به او یاد می دهند تا با مجموعه این عوامل از سنت با نماد اکبر به مدرنیته با نماد فرهنگ تهاجمی سه نفره گذار کند، همگی نمادهای این موضوع هستند). آن دیوانه نیز دو کارکرد دارد: از گذار به مدرنیته نهراسید زیرا شما را نمیخورد! دوم اینکه ورود هیچ فرهنگی و تغییر هیچ هویتی بدون درد نیست و بد و خوب را باهم دارد. بازی ها خوب بود و بهتر از آن انتخاب بازیگران بود. بازیگران به نظرم باید مورد حمایت قرار بگیرند چون آینده درخشانی دارند. مسائل فنی بگونه ای دیگر باید تحلیل شوند. شیوه پراگماتیک تبلیغ اثر هم جالب بود. عمارت نوفل نوشاتو و پاستای خوشمزه نیز شب تابستانی خوبی را می توانند تکمیل کنند! دیدن این اثر پیشنهاد می شود. با تشکر از کارگردان محترم.