در روز
از روز
تا روز
آغاز از ساعت
پایان تا ساعت
دارای سانس فعال
آنلاین
کمدی
کودک و نوجوان
تیوال وحید اصغری | دیوار
SB > com/org | (HTTPS) localhost : 11:20:40
«تیوال» به عنوان شبکه اجتماعی هنر و فرهنگ، همچون دیواری‌است برای هنردوستان و هنرمندان برای نوشتن و گفت‌وگو درباره زمینه‌های علاقه‌مندی مشترک، خبررسانی برنامه‌های جالب به هم‌دیگر و پیش‌نهادن دیدگاه و آثار خود. برای فعالیت در تیوال به سیستم وارد شوید
عرضه ندارید یه فیلم تئاتر بدون قطع و وصل در هر دوثانیه پخش کنید؟! امکان دیدن اش عملا وجود نداره هزینه بلیط رو برگردونید. اینترنت من ۵۰ مگابایت بر ثانیه هست ایران نیستم حتی با کیفیت حداقلی هم هردوثانیه قطع میشه.
دوست عزیز برای شما این گونه باید شاید! ما با سرعت 8 و در ایران دیدیم؛ بی‌وقفه!
۱۳ اردیبهشت ۱۳۹۹
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
نمایشنامه بسیار عمیق، پرمحتوا و سنگین و برای مخاطب خاص بود اما مخاطب عام هم ارتباط برقرار میکرد. گرچه تماشاخانه سپند سالن و تهویه خوبی دارد و بازی ها عالی است اما متعجبم که برای این نمایش صف نکشیده اند! براوو به کارگردان و بازیگران و علی الخصوص به نمایشنامه نویس! اگر نبینید از دست دادید!
NetHunter، مینا و فرشته این را خواندند
محمد لهاک (آقای سوبژه) این را دوست دارد
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
بخاطر نمایشنامه و گریم بی نظیر ببینید.
امیر مسعود و حسین رحمانی این را خواندند
علی جباری، مسیح راستی و بهار این را دوست دارند
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
حتما ببینید! ترجمه روانی از متن بود همانطور که خود کارگردانی کار هم عالی بود. فضای فانتزی و نه رئال داشت. دنیای نوابغی که علوم و ریاضی را مسلط اند را در یک فضای چند رسانه ای به خوبی نشان می هد. دست مریزاد!
استفاده از اسطوره ها در یک متن آخرالزمانی که قابلیت تبدیل به یک فیلم سینمایی یا یک فیلم تئاتر را دارد. با بازی خوب همه ی بازیگران و مهمتر از همه یک پایان خوب و استاندارد در این ژانر. مثل بازیگران، کارگردان و نویسنده نیز احسنت دارند. نمادها حرف های بسیاری در این نمایش برای گفتن دارند.
خیلی کار خوبی در اومده بود. بازیگران عالی بودند مخصوصا لادن مستوفی که کار بد بازی نمیکنه. کارگردانی خوب بود. کمدی دوستان هم خوششون میاد حتما اگر ببینند. ترجمه خوبی روی اثر نشسته بود. رفتار مسئولین و حفاظت سالن هم خیلی خوب هست و در کل این تماشاخانه حال و هوای دیگه ای داره همیشه. خارج از ظرفیت هم پر شده بود و نکته جالب اینکه صندلی تکی اختصاص داده بودند.
دیدن این نمایش توصیه میشود.
اولا بابت بازی های درخشان همه بازیگران، انتخاب صحیح بازیگران هر نقش بخصوص نقش اول، نمایشنامه نویسی بسیار عالی بومی شده که معلوم است روی آن فکر ... دیدن ادامه ›› شده و علی الخصوص بابت دغدغه مندی دانشجویی در راه صحیح اش تبریک می گویم. ما عادت کردیم که این گونه دغدغه ها و مطالبات و واگویی ها را از زبان هنرمندان درجه یک کشور بشنویم اما این گروه با اجرای خود آن هم در داخل دانشگاه تهران نوید بخش اثر مثبتی است که دانشگاه میخواهد بر جامعه به سهم خود بگذارد.
با عدم وجود روشنفکران به روز در جامعه فعلی و فقدان مطالعه در بین آحاد مردم، فهمیدن این نکته که یکی از مشکلات کشور قوانین بد هستند و با بروزرسانی و مدرن کردن قوانین می توان بر بسیاری از مشکلات اجتماعی، اقتصادی، سیاسی و ... کشور غلبه کرد کار هر کسی نیست. قوانین از ایدئولوژی ها و مکاتب قدرت گرفته سر بر می آورند و بر تمام سطوح زندگی تک تک آحاد جامعه تاثیر می گذارند. قوانین بد همان مصداق تجاوز قانونی است که کشور را به سمت قهقرا می برند. در صحنه آخر میبینیم که عرف را هم با تاثیرگذاری قدرت تغییر می دهند در حالی که مردم پذیرفته اند که این تجاوز آشکار را پس نزنند و با آن همراه شوند، در حالی که پس از مدتی حتی زور قدرت هم بالای سرشان نباشد. همان دری که حریم شخصی فرد و جامعه، دری به سوی آزادی و استقلال او و همیشه همراه اوست را دست آخر از مرد می گیرند و او مانند مردمی که در کشور خود به سبب قوانین بد زندانی شده اند، زندانی می شود. گفتنی ها بسیار است اما تضاد هویت بر اثر کارکردهای قدرت به خوبی در این نمایشنامه تمیز، آشکار شده است.
بصورت مهمان این اتفاق را دیدم و واقعا لذت بردم. درک محتوای اثر اینگونه است که هرچقدر به مباحث جامعه شناسانه و ادبیات آمریکای جنوبی (رئالیسم جادویی) تسلط بیشتری داشته باشید بیشتر در این اثر عمیق شده و نماد و نشانه پیدا میکنید. جناب لهاک هم بدرستی اشاره کرده اند به تغییر مالکیت زمانه از نسلی به نسل دیگر و مشکلاتی که درک این دو دنیای متفاوت از دو نسل مختلف بوجود میاورد. تعمیم چند لایه به "روابط" و "جامعه" همانطور که به بررسی "بحران هویت" در طول نمایش می پردازد قابل ستایش هم در متن و هم در کارگردانی و انتقال مفهوم بود. بررسی مفهوم مالکیت و از دست دادن تدریجی این حس با اشتباهات مکرر اکبر، در حالی که همسر وی نیز منفعل بود و با او ناخواسته همکاری میکرد در متن هویدا بود. آنچنان متن پیش میرود که اکبر به اشتباهات تاریخی خود می بازد همچنان که جامعه در یک استمرار تاریخی تدریجی هویت خود را به فرهنگ غربی می بازد (رپ، موسیقی راک اند رول و سایر، زبان بیگانه، رادیو رسانه مهاجم، فرهنگ ارزشی پذیرفته شده نسل جدید، نوع تفکر و جهان بینی نسل جدید، تحت تاثیر قرار گرفتن همسر اکبر، و رقص جدیدی که به او یاد می دهند تا با مجموعه این عوامل از سنت با نماد اکبر به مدرنیته با نماد فرهنگ تهاجمی سه نفره گذار کند، همگی نمادهای این موضوع هستند). آن دیوانه نیز دو کارکرد دارد: از گذار به مدرنیته نهراسید زیرا شما را نمیخورد! دوم اینکه ورود هیچ فرهنگی و تغییر هیچ هویتی بدون درد نیست و بد و خوب را باهم دارد. بازی ها خوب بود و بهتر از آن انتخاب بازیگران بود. بازیگران به نظرم باید مورد حمایت قرار بگیرند چون آینده درخشانی دارند. مسائل فنی بگونه ای دیگر باید تحلیل شوند. شیوه پراگماتیک تبلیغ اثر هم جالب بود. عمارت نوفل نوشاتو و پاستای خوشمزه نیز شب تابستانی خوبی را می توانند تکمیل کنند! دیدن این اثر پیشنهاد می شود. با تشکر از کارگردان محترم.
با سلام و احترام
جناب اصغری
سپاس از مهر و توجهتون
اشکال اصلی نقد در تیوال این است که اشاره به ریز موارد ذهن بیننده را درگیر تعلقات نوشته میکند ورنه کار از دید نماد و انتقال مفهوم آنقدر سرشار آذین شده بود که گاهی در طی اجرا به شمردنشان نمیرسید از شروع و پوشش اکبر که کاور بروز شده باور سنتی است تا همسری که نمونه تفکر پیشرفته زن دیروزی با رویکرد فرار از جامعه عقب مانده است از ملکی که بی صاحب و سند است و تنها ریشه یک تصویر از زلالی و معصومیت کودکانه اکبر باعث ... دیدن ادامه ›› پیوندش شده تا اکبر امروز که با تمام ارتباط و تاثیری که از رادیوی پر از نگرش هایش میگیرد همچنان سعی میکند تا اصالت و قداست تعصب و تهجرش را فریاد کند تا حبس در خاکی که بی صاحب مانده و دنیایی که آب برده است و....
شوک هایی که گاه بیگاه داده میشود تا دوباره دنیای درگیر شده پرسوناژها دردهای قبلی را فراموش کنند و در ادامه چالشی جدید را دنبال ...
نماد هایی که بر لباس دو کارکتر نوگرا ومدرن مهاجم وجود دارد دختر با مارکها و آیینه ها که مبین بی هویتی و بازتاب گرایی جامعه ای است که خودش هم قبول ندارد
وهمیشه مردی را از تفکرات متعصبانه و با هویت قدیمی طلب میکند و وپسر که مهروزی میکند اما فارغ از بستن ها و ادامه دادن ها و حریم وحرمت خانواده ای که روزی قداستی داشته
گفتنی های زیادی کار داشت من به حانم اسد پور تبریک میگم
۳۰ مرداد ۱۳۹۷
سلام جناب اصغری عزیز
ممنونم از حضور پر مهرتون
و خوشحالم بابت نگاه و نظرتون و انرژی میگیرم از اینکه این نمایش و لایه های زیرینش مورد توجه شما قرار گرفته.
۳۰ مرداد ۱۳۹۷
جناب اصغری نازنین
بسیار سپاسگزاریم که به تماشای نمایش ما نشستید و اینچنین مارا از انرژی مثبت خود بهره مند ساختید.از تحلیل زیبایتان بسیار لذت بردم.
خدا را شاکریم که توانسته ایم رضایت مخاطبین را جلب نماییم.
بسیار سپاسگزار خواهیم شد که دیدن نمایش مارا به دوستانتان پیشنهاد دهید.
حمایت شما سروران و اهالی هنر در این وانفسای تنهایی تئاتر ، بالاترین و تنها سرمایه ماست.
۳۰ مرداد ۱۳۹۷
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
یک شب عالی با صدای استاد و بازی خوب محمدحسین صفری و بالاخص دختران سبزپوش که کاملا در حس بازی فرو رفته بودند.اخلاق خوش استاد راازخیلی موارد مانند امضاوعکس برای همه داوطلبان میشد فهمید.پریسا دلفانی بسیار بی نظیر بود، اکل کار و عوامل و داستان، انتخاب هوشمندانه ای بود.
نکته: تخفیف اسنپ بخاطر محدودیت ساعت استفاده بی منطق، اصلا قابل استفاده نیست و خیلیها قبلا نیز ناراضی بودند. برچیده شود تکلیف بهتر مشخص می شود.هیچ عذر و بهانه ای هم قابل پذیرفته نیست.
استحاله فرهنگی با گرفتن روح، هویت، تاریخ و غرور مردم یک کشور موضوع این نمایش بود که با مقاومت مدنی و درنهایت حذف افسر از صفحه شطرنج این استحاله ... دیدن ادامه ›› به نتیجه ای نمیرسه. یکی از بهترین نمایش نامه های موجود در زمینه سیاسی هست که هر دیالوگش صدها معنی و تفسیر داره. شبیه اما از لحاظ نوع انتقال مفاهیم بهتر از بیانیه های سیاسی (کتاب های) جرج ارول در انتقال مفاهیم عمیق و دردهای اجتماعی آداپته شده با مشکلات روز جامعه کارکرد داشته. بازیگران هر سه خوب بودند و نقش اول استاندارد ظاهر شد. نیما دهقان بسیار خوب از بازیگران بازی گرفته بود و کار به روز و خوش دستی ارائه داده بود.
این نمایش جذاب که تماشاگرانش پلک هم نمیزدند و محو دیالوگ های نمایشنامه بی نظیر آن بودند، سطح کار تئاتر در ایران را یک پله بالاتر برد و به نمایش های استاندارد بین المللی نزدیک تر کرد. مردم عادی گرچه ممکن است از خیلی از نمادها و نشانه شناسی اثر ناآگاه باشند اما به راحتی می توانستند روی کار تمرکز کنند و آن را بفهمند. گرچه پیام اثر مهم تر بود اما بازی بازیگران مخصوصا بازیگر زن که چند کنش عالی داشت و بازیگر نوجوان و جوانی که مدتی کوتاه به روی صحنه آمدند درخور توجه بود. این سبک از نمایشنامه نویسی در زبان فارسی متداول نیست ولی آنقدر استاندارد و پخته است که برای تماشای بار دیگر اثر ترغیب می شوید. این اثر اگر همچون نمایش دو نفره رامبد جوان و نگار جواهریان بازیگران معروفی داشت بسیار بیشتر دیده می شد اما بکر بودن آن از دست می رفت چون اثر سنگینی است.
سینا شفیعی در جایی می گوید "من همیشه میخواستم قصه بگویم" و پس از تماشای نمایش حس میکنیم که واقعا یک قصه با بهترین روایت را با این نمایش دیدیم و حس کردیم. این اثر مثل یک رمان قوی که سالها در ذهنتان می ماند، حس خوبی همیشه با یادآوری اش به شما خواهد داد، فارغ از اینکه عشق مادربزرگ را می پسندیدید تا ادامه پیدا کند یا به واقعیت تن می دهید و آن را در زندگی دیگری از زبان پدربزرگی به نوه اش می شنوید.
وحید اصغری (passbook)
درباره اپرای عروسکی مکبث i
نمایش استانداردی با یک نمایشنامه استاندارد به قلم ویلیام شکسپیر و با اپرا و عروسکگردانی حرفه ای اجرا شد که بابت آن از استاد بهروز غریب پور هم تشکر شد. نمایش مولوی رو از این استاد قبلا دیده بودم با صدای همایون شجریان که واقعا لذت بخش بود. اپرای لیلی و مجنون هم از استادان فرهیخته و پرآوازه آذربایجان همچون رشید بهبوداف بهره گرفته که انشاالله اجرای اون رو هم خواهم دید. دکور و چیدمان هم عالی بود. تماشاچی ها هم عمدتا همراه بودند اما حتما باید دفترچه ای که قبل از نمایش در اختیار گذاشته میشه رو مطالعه بفرمایند تا از نمایش سر در بیارن و بتونن پیوسته دنبالش کنن. متن نمایشنامه در تیوال هم هست که دانلود کنید بخونید. تشکر
بنده الان حدودا دوماه هست که دارم پیگیری می کنم برای خرید بلیط در تاریخ 1 اسفند با توجه به اینکه اعلام رسمی نمایش از تاریخ 23 بهمن تا 4 اسفند بود. با کلی برنامه ریزی بعذ یهو ادم یه روز میاد میبینه 27 بهمن تمام شده واقعا جای تاسف داره برای شما و گروهتون.واقعا که
۲۸ بهمن ۱۳۹۶
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
عالی بود. من تئاتر بد نمیرم: برای دیدن بازی ستاره پسیانی که کارهای زیبایی ازش دیدم رفتم و همینطور بخاطر کاندیدا شدن الهام کردا در جشنواره تئاتر فجر برای بهترین بازیگر زن. ستاره جوری بازی میکنه که انگار خود اون نقش هست و اگر بازی رو به کس دیگه ای میسپردن ابدا اینگونه در نمیومد. الهام کردا واقعا انرژی گذاشت پای بازی و عالی بود. تماشاگران هم عالی بودن و بدون حاشیه. تبلیغ هم خیلی مهمه که یه آژانس حرفه ای تبلیغاتش رو انجام میده. دکور بااینکه ساده بود اما المان ها و کارکرد زیبایی داشت و تاثیرگذارترین صحنه استفاده از دکور که کوبنده در ذهن بود صحنه ای بود که بازیگر کشوهای زیر تخت رو میبنده و دنیای زیر تختی رو اونجا تموم میکنه. نمایشنامه هم کار خوبی هست و اثر فرانسوی هست. فقط لطفا بیست ثانیه بیشتر بازیگرها روی سن بمونن تا تشویقشون کنیم چون سه ثانیه ای رفتن که رفتار مناسبی نبود و دوست دارم بیشتر به خودشون و احترامی که میگیرن ارزش قائل باشند. با تشکر از کارگردان و تیوالی هایی که نظر حرفه ای گذاشتند.
شما به این دکور میگی دکور ساده ؟!!!
بنظرم زود رفتن بازیگرا به این خاطر هستش که سانس بعد نمایش در انتظار آدولف هس که باید دکورها بلافاصله جابجا بشه که نمایش سانس بعد تاخیر نخوره شک نکنین که بازیگران قصد بی احترامی برا زود رفتن ندارن و اتفاقا رورانس بهترین قسمت برای ی بازیگر هس و خستگی کل کار همون چن ثانیه از تنش در میاد .
۲۳ بهمن ۱۳۹۶
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید