در روز
از روز
تا روز
آغاز از ساعت
پایان تا ساعت
دارای سانس فعال
آنلاین
کمدی
کودک و نوجوان
تیوال | مسعود تارانتاش درباره نمایش زمستان ۶۶: صدای مرد نویسنده :...یه شب داشتم حمام می‌کردم صدای انفجاری شنیدم، گـر
SB > com/org | (HTTPS) localhost : 20:43:46
صدای مرد نویسنده :...یه شب داشتم حمام می‌کردم صدای انفجاری شنیدم، گـریه‌ام گـرفت. من گریه کـردم. از این‌کـه وضعی پیش نیومد لخت مادرزاد زیر آوار جسدم رو پیدا کنند خیلی خوشحال بودم. خودم رو مجسم می‌کردم، جسدم رو، با تن صابونی، لیف به دست‌، زیر آوار.

صدای مسعود تارانتاش: آخه چرا؟چرا با روان من بازی میکنی؟ دو شبه نمیتونم مثل آدم سرمو زمین بذارم، هی مجبورم برم سراغ شیشه شیر...
مسعود جان از این به بعد یا باید شانس بیاری یا خدا بهت رحم کنه!
۲۴ شهریور ۱۳۹۰
محسن اسدی: خدا بهت رحم کرد

مسعود تارانتاش: من شانس آوردم...

محسن:

مسعود:
۲۴ شهریور ۱۳۹۰
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید