شاید اتفاقی که برای دشتی افتاده رو هنرمندان دیگه مخصوصا تئاتری ها بارها و بارها تجربه کرده باشن.همونطور که استاد بیضایی در وقتی همه خوابیم با دلی پر و روایتی غمیگن مخاطب رو به مواجه با این مصایب برد!
اتفاقی که دشتی در این نمایش رقم میزنه خلق تکنیک هایی بدیع در خلق میزانسن و پیشبرد قصه،روایتی جدید از این مصایب و بازی گرفتن عالی از بازیگران نمایش هست!
اما فرم روایی قصه و دراماتیزه کردن داستان با وجود استفاده از تکنیک های عالی در دقایقی ابتر و تماشاگر رو خسته میکنه،به طوری که باعث بشه مصایب کارگردان خلاق نمایش ما همانند غر زدن های خسته کننده معمول به نظر بیاد!
و در انتها روایت نگار جواهریان که میشد نقطه اتکای جذابیت بیشتر داستان باشه و...