نه دیگه این واسه ما دل نمی شه
نه دیگه این واسه ما دل نمی شه ...
هر چی من بهش نصیحت می کنم
که بابا آدم عاقل آخه عاشق نمی شه
می گه یا اسم آدم دل نمی شه
یا اگر شد دیگه عاقل نمی شه
بهش می گم جون دلم
این همه دل توی دنیاست چرا
یک کدوم مثل دل خراب صاحب ... دیدن ادامه ›› مرده ی من
پاپی زن های خوشگل نمی شه...
چرا از این همه دل
یک کدوم مثل تو دیونه ی زنجیری نیست
یک کدوم صبح تا غروب
تو کوچه ول نمی شه
می گه یک دل مگه از فولاده
که تو این دور و زمونه چشمش رو هم بذاره
هیچ چیزی نبینه یا اگر چیزی دید
خم به ابروش نیاره
می گم آخه بابا جون
اون دل فولادی
دست کم دنبال کیف خودشه
دیگه از اشک چشمش
زیر پاش گل نمی شه
می گه هر سکه می شه قلب باشه
اما هر چی قلب شد دل نمی شه
نه دیگه....نه دیگه ...نه دیگه این واسه ما دل نمی شه
نه دیگه این واسه ما دل نمی شه
سروسامون داشتیم، کس و کاری داشتیم؛ هی دیگه، یادش به خیر، ننه مون جورابمونو وصله میزد، مارو نفرین میکرد، بابامون خدابیامرز سرمون داد میکشید، بهمون فحش میداد، با کمربند زمون اجباریش پامونو محکم میبست، ترکه های آلبالو رو کف پامون میشکست. حالیته؟
هههی یاد اونروزا به خیر! چون بازم هرچی که بود سر و سامونی بود، حالیته؟ ننه ای بود که نفرین بکنه، بعد نصفه شب پاشه لحاف رو آدم ... دیدن ادامه ›› بکشه، که مبادا پسرش خدا نکرده بچاد؛ که مبادا نکنه نورچشمش سینه پهلو بکنه، حالیته؟ هه! بابایی بود که گاه و بیگاه سرمون داد بزنه، باهامون دعوا کنه، پامونو فلک کنه، بعد صب زود پاشه مارو تو خواب بغل کنه، اشکای شب قبلو که روی صورتمون ماسیده بود، کم کمک با دستای زبر خودش پاک بکنه، حالیته؟
میدونی؟ بابامون چند سال پیش، عمرشو داد به شما، هرچی خاک اونه عمر تو باشه، مرد زحمتکشی بود، خدا رحمتش کنه، ننه هم کور و زمینگیر شده، ای دیگه، پیر شده، بیچاره غصه ما پیرش کرد، غم رسوایی ما کور و زمینگیرش کرد. حالیته؟
اما راستش چی بگم؟ تقصیر ما که نبود؛ هر چی بود زیر سر چشم تو بود، یک کاره تو راه ما سبز شدی، ما رو عاشق کردی، مارو مجنون کردی، مارو داغون کردی، حالیته؟ آخه آدم چی بگه قربونتم. حالا از ما که گذشت؛ بعد از این اگه شبی، نصفه شبی، به کسونی مث ما، قلندر و مست و خراب، تو کوچه بر خوردی، اون چشا رو هم بذار، یا اقلا دیگه این ریختی بهش نیگا نکن، آخه من قربون هیکلت برم، اگه هر نیگا بخواد اینجوری آتیش بزنه، پس باهاس تموم دنیا تا حالا سوخته باشه....
تو ما رو دیوونه کردی دل ای دل دل ای دل
خونه ام رو ویرونه کردی دل ای دل دل ای دل
تو ما رو بیچاره کردی بسوزی دل ای دل
تو ما رو آواره کردی بسوزی دل ای دل
من از اون چشم ها می ترسم
من از اون لب ها می ترسم آه
از اون دوتا چشم سیاه می ترسم
می ترسم می ترسم آی به خدا می ترسم
آی به خدا ... دیدن ادامه ›› می ترسم
هی اون چشم ها رو تو بده
هی خودت و تلو بده این طور اون طور
این طور اون طور
هی دلم رو الو بده با چشمات
با چشمات با چشمات با چشمات
خونه ام رو خراب کردی خونه ات خراب ای دل
چشمم رو پر آب کردی چشمت پر آب ای دل
دل ای دل دل ای دل دل ای دل
دلم رو کباب کردی دلت کباب ای دل
دلت کباب ای دل دل ای دل دل ای دل
اقا منو کجا بردی
روح همشون شاد
شبهای موشک بارون
ظهرها برای خواب
عصرها بمباران هوایی
تجربه اولین عاشقی معلم کلاس دوم دبستان
پدربزرگ
ضبط دو کاسته
همه رو تداعی کردی برام
درود بی پایان
آقا ، قبول نیس من از اول دبستان کتک می خوردم شما مقش عقش و عاشقی میکردی :)))
بله برادر، ما دهه پنجاهی ها گذشته ساده و پر استرس ولی خاص و لعنتی طور و بعضن دوست داشتنی ای داشتیم...
آقا تنبیه بدنی که تنفس کودکی بود از دقت پرتاب دمپایی تا خط کش ناظم
اما من یه مقدار زود عاشق شدم معلم دوم دبستان خانم طاهری انقدر مهربون بود که دلداده اش شدم
خلاصه خیلی ارادت