سلام. درمجموع نمایش خوبی بود و از دیدنش راضی ام. قبول دارم که کار سادهای بود و به قول دوستان شبیه نمایشهای رادیویی ولی من مشکلی با مختصر و
... دیدن ادامه ››
مفید بودنش نداشتم چون به رغم پوسته و ظاهر سادهاش (البته بسته به احوالات و دغدغههای شخصی تماشاگر) قابلیت زدن تلنگر و به فکر واداشتن رو داشت. به خصوص برای من که در حال عبور از سالهای جوانی و ورود به سالهای میانسالی هستم. حسرتهای زوج نمایش و یادآوری روزهای جوانی و آنچه میتوانست بشود و نشده بود برای من بسیار قابل درک و لمس بود. ممنون از آقای سلیمانی برای کارگردانی کار و همچنین آقای بهبودی عزیز که یکی از بهترینها هستند در صحنه نمایش و به طور قطع مطمئنم این کار اگر بازیگر دیگری با تواناییهایی کمتر از آقای بهبودی داشت اصلا این طور درنمیآمد. و همینطور خانم اقبالنژاد که در برخی از لحظات بسیار خوش نشسته بودند کنار آقای بهبودی.
تعریفها به کنار عمدهٔ انتقادات من به عنوان تماشاگر عام این بود: ۱. انتظارم دکور و طراحی صحنه ای بود که درعین سادگی بهتر باشد. ۲. من هم مثل بسیاری از دوستان ترجیح میدادم چهره آقای بهبودی را ،هنگام زدن پیانو و خواندن نتهای آواز که شاید نمادی از یکی از بزرگترین حسرتهای کاراکتر اصلی و همچنین به نظرم یکی از تاثیرگذارترین صحنههای نمایش بود، ببینم. آنهم با توانایی های آقای بهبودی. ۳. قسمت دوم نمایش یعنی جایی که با اتفاقات خانه همسایه آرامش این زوج خدشه دار میشود و درنتیجه زندگی یکنواخت این همه سال زندگی مشترک زیر سوال میرود، جای کار بیشتری داشت. فکر می کنم ظرفیت این را داشت که حتی طوفان بزرگتری را بین آنها ببینیم. (البته من متن اصلی رو نخوندم و نمی دونم متن اصلی چه طور بوده که این وظیفه من هست که اگر انتقادی دارم متن اصلی رو هم بخونم).
و دیگر انتقادات به جایی که دوستان پیشتر گفتهآند و تکرار مکررات است.
در انتها یک خسته نباشید از بن جان به جناب سلیمانی عزیز و گرامی و آقای بهبودی نازنین و خانم اقبالنژاد. سلامت باشید و برقرار و پرکار بر صحنه نمایش.