در روز
از روز
تا روز
آغاز از ساعت
پایان تا ساعت
دارای سانس فعال
آنلاین
کمدی
کودک و نوجوان
تیوال | حسین سلیمانی: مدیر مدرسه‌ای هرچه معلّم برای یک کلاس می‌فرستاد بچه‌ها اذیتش می‌کردند
SB > com/org | (HTTPS) localhost : 05:48:25
مدیر مدرسه‌ای هرچه معلّم برای یک کلاس می‌فرستاد بچه‌ها اذیتش می‌کردند و معلّم را فراری می‌داند...
یک... دو... سه... چهار... پنج... شش.. هفت... هشت... نه... ده... یازده...
یازده معلّم را بچه‌ها اذیت کردند و فراری دادند...
مدیر مدرسه تصمیم گرفت دوازدهمی را نفرستد...
گفت بچه‌ها باید بیایند عذرخواهی کنند، ابراز پشیمانی کنند، نادم شوند و زاری کنند و انابه تا معلّم دوازدهم را بفرستم برایشان...
.
.
.
این است داستان غیبت معلّم دوازدهم و مرثیه انتظار...

از: خودم
خیلی زیبا بود حسین جان

مرثیه انتظار را به خوبی تشریح کردی.... حقیقت محض
۰۴ مهر ۱۳۹۰
چی بگم که در اوج سانتی مانتالیسم هم حرف زور هست و به قول اون پیرمرده تو فیلم آژانس شیشه ای: بله که می ترسم! تو تفنگ داری!
حالا که معلم ها تفنگ دارند باشه! نیاز داریم! بفرستید لطفا!
۰۵ مهر ۱۳۹۰
معلّم ما تفنگ ندارد...
حتی شلنگ و خط کش هم ندارد...
با شاخه نبات و گل می‌آید...
معلّم معلّم است...
۰۶ مهر ۱۳۹۰
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید