«همسرم» «تئاتر» «راه رفتن زیر باران» «نگاه کردن به ماشینها از بالای پلهای عابر پیاده» «راه رفتن در اتوبانهای خلوت» «شبهای بین الحرمین» و انبوه دیگری از چیزها.
«من»؟ مدتهاست سعی میکنم این کلمهی بیگانه را از فرهنگ لغتم حذف کنم. در فرهنگ لغت بندگی «من» جایی ندارد، هرچه است «م.ن» است.