سلام نمی دانم نویسننده و کارگردان نمایش 13 یا سی زده تمام نقدها و تعریف ها را میخوانند و جواب نمی دهند و یا اصلا نمیخوانند که جواب بدهند و شاید تماشا گر را قابل نمی دانند که جواب بدهند. صرفنظر از بازی بازیگران که البته نه در خد قابل تحسین اما در حد قابل قبولی از عهده اجرا برآمدند این اجرا با ترفند خاموش کردن صحنه نمایش هم نه ترسناک شد و نه چیزی به خشونتش افزوده شد و تنها حسنش این بود که مرا از ترس افتادن به روی تماشاگران دیگر تا اخر نمایش روی صندلی نگهم داشت هرچند چند بار به عوان اعتراض چراغ قوه موبایلم را روشن کردم و در آخر هم کارگردان با ترفندی الحق یگانه جیم فنگ شد تا مبادامورد اعتراضی قرارگیرد چرا که می دانم و میداند روشن کردن چراغ قوه فقط میتوانست نشانه اعتراض باشد. عزیز من چهل سال است که جوانان مملکت من (توضیح لازم است که من در آستانه هفتاد سالگی هستم و از سنگلج به اینجا آمدم) با اعصابی به هم ریخته زندگی می کنند آیا انصاف است که هنرمندان هم چنگ خود را برتارهای عصبی آنها بکشند؟ بله چهل سال است که درین مملکت خشونت و خشم و کینه و گریه یادمان دادند اما هنرمند وظیفه اش فقط نشان دادن واقعیت نیست چرا که واقعیت درچامع هست و حتی کسانی که کتاب نخوانده به سینما نمیروند چه رسد به تاتر هم این واقعیات را می بینند .هنرمند باید هنرش این باشد که علاوه بر نشان دادن درد راه چاره نشان دهد وگرنه کم سواد ترین آدمهای این مملکت هم همه روزه این دردها را درکوچه وخیابان با زبان و چشم و ابرو به یکدیگر گوشزد می کنند. تنها ترفند زیرکانه کارگردان معرفی بازیگران به زبان خودشان بود که بوی تبلیغات میداد که البته با تعداد تماشاگری که امشب دیدم چندان تبلیغی هم نشد