اگر قرار است این تکرارهای بازیوار چیزی را مانند تکرار کیرکگوری به مخاطب القا کند یا اینکه بار حادثه را بیش از آنچه هست نشان دهد، در هر صورت کارگردانی و دراماتورژی هر دو در این امر ابتر میمانند. نریشن نه تنها این تکرار سوبژکتیو را راهنما نیست که خود مانع و گویی بار اضافی (بخوانید راهنما) برای درک «آنچه باید باشد» است. بازیهای گاهی اوراکسپوزه است و بیش از آنچه هست که فضای شوخ و شنگ اول نمایش آن را توجیه کند. گذار آرام به سمت بحران و بعد سکوت هیچ تاثیری ندارد و صرفاً لحظاتی از کار را میتوان خوب ارزیابی کرد.