«است» از نظر من نمونهی ایدهآلی برای توصیفِ یک تئاتر «شریف» است. اضافه گویی نکرد و اضافهکاری نداشت، مخاطب را برای فهم قصه به زحمت نیانداخت و زحمتی مزبوحانه برای پیچیدهنمایی اثر به بکار نگرفت. همهچیز به قاعده، کافی و «کاربردی» بود: هیچچیز اضافه نبود و هرآنچه بود، شسته و رفته، در خدمت اثر و آنچه که میخواست باشد، بود. دست مریزاد!
نقطهی قوت اثر به زعم من، طراحی صحنه و کارگردانی بود و پربیراه نیست اگر «است» را نمایشی تماما کارگردان محور بدانیم. اما این بدان معنا نیست که سایر اجرا، خاصه بازیِ بازیگران، به قدر کافی چشمگیر نباشند. شخصیت پردازی کم نظیر در کنار اجرای قابل تحسین بازیگران، که هرکدام به خوبی و درستی از پس مسئولیت اجرایی خود بر آمدند، من را به تحسین واداشت.
تنها نقدِ مختصر من به متن اثر است، که به نظر از میانهی کار به بعد، حرف تازهای نداشت -یا کم داشت- و همین موجب افتِ ریتمِ اجرا شد. اما نه آنقدر پررنگ که خمیازه به همراه بیاورد یا منِ تماشاگر را از تماشا دور کند.