دیشب اجرای آبی مایل به صورتی و دیدم یه نمایش به شدت زیبا و تاثیر گذار و تلخ. یه کار سنگین و سخت با بازی های درخشانی که دیشب رو صحنه دیدم واقعا شگفت زده شدم و در طول اجرا به این فکر میکردم که تو این چند روز آخر که دو اجرایی بودن و گروه دو بار روی صحنه میرفتن چه انرژی صرف کردن . بهنام شرفی بازی که دیشب ازش دیدم فوق العاده بود مگه میشه این قدر خوب بودن یه بازی سخت و سنگین که بهنام شرفی به خوبی نقشش و ایفا کرد و رو صحنه درخشید. درسته که کار طراحی صحنه خاصی نداشت اما این قدر بازی همگی خوب و روان و عالی بود که نمیشه از چیز دیگه ای ایراد گرفت. میثم غنی زاده که به تازگی جایگزین این نقش شده بود خیلی خوب بود.
و یه چیز دیگه اینکه به نظرم نمایش نمیخواست ایجاد حس ترحم و تو مخاطب ایجاد کنه و این اشک ها و بغض هایی که دیشب همراه همه افراد تو سالن بود نه به خاطر ترحم بلکه به خاطر این قضاوت هایی که نباید بشه این ناملایمت هایی که نباید باشه و اینکه این افراد چه شرایط سختی و تو جامعه دارن و مدام مورد قضاوت و بی مهری قرار میگیرن وچه قدر بهشون ظلم میشه و این چیزی هست که تو جامعه ما وجود داره چون هنوز خیلی از افراد سطح آگاهی در این مورد ندارند و با دیدن این نمایش حداقل سطح آگاهیمون بالا میره که حتی تو دلمون این افراد و قضاوت نکنیم و بهشون احترام بذاریم و درکشون کنیم . امیدوارم از این به بعد هممون با بیماران مهربان باشیم . دیشب وقتی از سالن خارج شدم خیلی چیز ها یاد گرفتم مثلا اینکه حتی تو دلم هم این افراد و قضاوت نکنم . دیشب که اجرای آخر بود بعد این همه مدت که نمایش رو صحنه بود باز هم همه بازیگر ها بعد اتمام نمایش که رو صحنه اومدن بغض داشتن و تو چشم تک تکشون اشک بود طوری که خانم بیان حتی قادر به صحبت کردن هم نبودن . در کل از همه عوامل این نمایش بابت این کار سخت و سنگین و زیبا ممنونم.