نمایش احتمالا ایده و اندیشه خوبی پشتش بوده و متن خوبی هم برایش نوشته شده.ولی همه این ها حدسه.چون که به دلایل زیاد دیالوگ هارو (که در این نمایش خیلی مهم بود )نمیشد دنبال کرد.علت این مسئله یکیش بازی هاست ولی دلیل مهم تر آن موسیقیست که از ابتدا تا انتها همراه نمایشست.
این موسیقی از ابتدا تا انتها تقریبا ثابت بود و این باعث شده بود فضاسازی کار از ابتدا تا انتها یک شکل بشه و فراز و فرودایی که تو داستان یا تو دیالوگ های بازیگراست خیلی به چشم نیاد و نتیجتا کار خسته کننده بشه.ضمن اینکه اگر موسیقی نبود یا کمتر می بود همون سکوت یا آروم صحبت کردن افراد باعث میشد فضاسازی به درستی شکل بگیره.همینطورشنیدن موسیقی های مربوط به فیلم و اهنگ های معروف ذهن رو به سمت دیگری میبرد.
دلیل دیگری که نمیشد دیالوگ هارو دنبال کرد این بود که همزمان که جایی دیالوگ گفته میشد در جایی دیگر بازیگران حرکت میکردند یا به کاری مشغول بودند.البته که این مسئله لازمه متن و کار بود و بسیار هم جذاب بود ولی همین مسئله باعث شد که تمرکز تماشاگر از بین برود و نتواند مسئله را دنبال کند.
ضمن اینکه دیالوگ های شعرگونه خیلی کار رو به سمت شعاری شدن پیش میبرد.
البته که این روزها هرچه کار سیاسی روی صحنه برود برای تماشاگر جذاب است و این مسئله در این کار هم باعث جذابیت شده بود و اگر میشد دیالوگهارو دنبال کرد قطعا لذتش چند برابر هم میشد.
در انتها باید بگم از بازی الهام جدی،علی پوراحمدیان،فرنوش نیک اندیش و رضا مرشد بسیار لذت بردم