در روز
از روز
تا روز
آغاز از ساعت
پایان تا ساعت
دارای سانس فعال
آنلاین
کمدی
کودک و نوجوان
تیوال ندا کاوندی | دیوار
SB > com/org | (HTTPS) localhost : 16:42:27
«تیوال» به عنوان شبکه اجتماعی هنر و فرهنگ، همچون دیواری‌است برای هنردوستان و هنرمندان برای نوشتن و گفت‌وگو درباره زمینه‌های علاقه‌مندی مشترک، خبررسانی برنامه‌های جالب به هم‌دیگر و پیش‌نهادن دیدگاه و آثار خود. برای فعالیت در تیوال به سیستم وارد شوید
آغار پیش فروش روزهای جدید نمایش ساپو در سایت تیوال
امیر مسعود و مهدی آزادی این را خواندند
ثنا دادرس این را دوست دارد
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
جلالِ کلمه، از شیدایی جان نویسنده می آید. در عصر کلمه فروشی و مشاطه گری در بازار دلبری از ساده دلان عاشق حرافان، حریف کهن می خواهد که واژه را ... دیدن ادامه ›› نه به طمع پسندیده شدن که با شرافت آرامش و برای تسکین دردهای درون بسازد. حروف اگر به هم بچسبند، کلمه ای خلق نمی شود که بماند، مگر این که از ریشه های خود به خون دل نویسنده آغشته‌ باشند، که برکت هر نوشتار از روح زخمی کسی است که از هیاهوی گفتار پناه می برد به سکوت کلمات.
مرثیه ای برای ژاله.م و قاتلش... این نام بلندِ یک رساله خون‌بار در ستایش عشق و نکوهش قدرت است، جایی که کلمات به عریانی می رقصند تا از یاد نبریم در دوگانه نامقدس قدرت – مردم قربانی حقیقی آرامش و مجال است. مجالی برای دوست داشتن و آرامشی برای دوست داشته شدن، که انسان بی محبت قاتل و مقتول است همزمان، در مسلخ ساعت. پس به نظاره می نشینیم که ایام می گذرند و موها سپید می شوند، اما دست خونین را هیچ تمنا و هیچ عذاب و هیچ شب برفی و هیچ روز آفتابی نخواهد کاست. زمان بر رنج حادث نمی شود. مرارت با خویش تنها ماندن، و تن سپردن به تکرار تاریخ که مرگ را از دستی می ستاند و به دست دیگرِ دهنده باز می گرداند، سرنوشت مرد خطاکار و عبوس این نمایش است. صبور ماندن، و انتظار زوال را کشیدن، و در رویاهای خود به کابوس ها پناهنده شدن.
در عصر ابتذال، آنها که صورتک دلقکی به صورت نزنند، تنها می مانند. گروه این نمایش خودفروش نیستند، هنرفروشند. درد دارند اما نعره نمی کشند، درمانند و تسکین. حرف دارند، اما به تب تند تنش امان نمی دهند بر رابطه ای دوسویه میان متن و بازیگر سایه بیندازد. چینش صحنه ها دلرباست، اما میان زیبایی و صراحت همیشه طرف صراحت را می گیرد. و این نوید نمایشی است که بی نقص نیست، اما جایی در عمق جان مخاطب را نشانه می گیرد، مخاطبی که می داند سرنوشتش یک روز مردن کف خیابان انقلاب است، خیابانی که دیگر هیچکس به یاد نمی اورد چرا نامش انقلاب شد.
کلمات بسیارند و مجال کم. مرثیه ای که نوشته شده، مرثیه ای برای ماست. که تفنگچی و شکار هردو منم. که حاکم و محکوم، هر دو منم. این مرثیه‌ای برای روح ناآرام کلمات است، کلماتی که میشد شفا باشند، اما شهوت مرگ امان نداد.
همین.
حمید سلیمی.

پرتره هنرمند در گذر از جوانی

مرور نمایش «رفتم سیگار بخرم ده سال طول کشید»؛ کارگردان: باقر سروش

طهماسب مهدوی


نمایش، بخش عمده صحنه بزرگ و مسطح سالن اصلی مولوی را با نور عمومی روشن ساخته است. دکور تنها شامل یک دکه چوبی کوچک در انتهاست و سطح خالی ... دیدن ادامه ›› گسترده سرتاسر صحنه با میزانسن‌های پرتحرک و حرکات آکروباتیک به خدمت بدن بازیگران در می‌آید. پیرنگ اثر، مخاطب را با زندگی مرد ساکن در این دکه مطبوعاتی همراه می‌کند که نویسنده ستون اجتماعی روزنامه محلی نیز هست.

در آغاز نمایش، مرد و دکه‌اش به انتهای صحنه رانده شده‌اند، کار مرد نوشتن است و سعی دارد با آن به شرایط اجتماعی‌اش کمک کند. آوانسن هم جولانگاه حرکات آکروباتیک کابوی‌ها (سارقین) است که مشغول تهیه «پلات» برای دزدی هستند. در پایان نمایش، مرد هم در آوانسن مشغول ژانگولر است و به بخشی از تجارت آن‌ها بدل گشته. «رفتم سیگار بخرم...» این سیر رسیدن مرد از حاشیه به متنِ «صحنه» را بازنمایی می‌کند که تمثیلی می‌سازد از فرایند هضم فرد (هنرمند) مستقل در دل نظام غالب.

مرد ابتدا به صورت اتفاقی در مسیر «پلات» دزدها قرار می‌گیرد و از او می‌خواهند تا با نوشتن متنی حواس دیگران را پرت کند. او هم (شاید از ترس) با این توجیه که این کار را برای آن‌ها انجام نمی‌دهد و این داستان را خودش می‌خواهد بنویسد، این کار را انجام می‌دهد. در صحنه‌ای دیگر، مرد از جانب کارگران معدنی که به دکه او مراجعه کرده‌اند؛ طرد می‌شود. مرد همواره به نفع آن‌ها نوشته است و برای احقاق حقوق ایشان تلاش کرده اما آن‌ها با مقایسه آسودگی کار مرد در دکه با کار خودشان در معدن از پذیرش او به عنوان فردی «خودی» سر باز می‌زنند. در چینش آن‌ها روی صحنه -پشت به تماشاگران نشسته‌اند- مخاطب هم همراه مرد از سوی ایشان رانده می‌شود. مرد بی‌زار از دکه دنبال شغل تازه‌ای می‌گردد.

در ادامه تنها همدم مرد -گربه- با توجه به شرایط زندگی‌اش، نیاز او به تشکیل خانواده را یادآور می‌شود و خانمی را پیشنهاد می‌کند. در صحنه آشنایی مرد با او، جایی که متن اخیر مرد را تحسین می‌کند و بر نوشته‌های پیشین او ارجح می‌داند (بدون آن که درست خوانده باشد) یا در لحظه‌ای که از تصور کابوی بودن مرد به وجد می‌آید؛ فروپاشی ارزش‌های مرد تکمیل می‌شود. این‌جا پسری که نقشه دزدی را برای کابوی‌ها کشیده بود، به صحنه برمی‌گردد و برای مرد پیشنهاد شغل دارد...
این چنین اثر مراحل هضم فرد را به نمایش درمی‌آورد: سیستمی که نخست امکاناتی که استعداد مرد می‌تواند در اختیارش قرار دهد را به او ارائه می‌دهد و در ادامه وقتی به واسطه منافع و ارزش‌های جمعی و گروهی با مخالفت او روبرو شد؛ او را منزوی می‌کند. در انزوا امیال و امکانات شخصی برآورده نشده‌اش جایگزین آن ارزش‌ها می‌شوند و او را به بازگشت به چرخه –این بار در مسیر مد نظر سیستم- سوق می‌دهند. دیالوگ «هنر یعنی همین...» از پسر، لحظه‌ای که با ژانگولربازی مرد مواجه می‌شود، پایان این تراژدی‌ست. اثر اما در آخرین قاب گریزی به آغاز نمایش می‌زند و یاس مخاطب از این پایان را به طرح پرسش «چطور می‌شود در برابر این فرآیند مقاومت کرد» سوق می‌دهد...

در «رفتم سیگار بخرم ده سال طول کشید»، ساختار با تسلط بر ریتم پیشرفت پیرنگ، حفظ تمپوی اجرا به کمک میزانسن‌های پویا و اجرای بی‌نقص آن‌ها توسط بازیگران؛ در تمام طول اجرا مخاطب را همراه خود نگه می‌دارد و مضمون هم موفق شده تحلیلی تامل‌برانگیز از سوژه خود ارائه دهد.


یادداشت باقرسروش کارگردان نمایشِ (رفتم سیگار بخرم، ده سال طول کشید) به بهانه ی از سرگیری اجراهای این نمایش
معلوم نیست تئاتر تا چه زمانی باید ذیل مضحکه، تقلید، روحوضی و دارودسته ی نمایش های طرب آور تعریف شود. هر حادثه غمباری که پیش میآید، اولین واکنش به آن تعطیلی تئاتر است. در واقع کارگزاران فرهنگی در چنین مواقعی، هنوز همان نگاه غالب سنتی ای را دارند که تئاتر همان جای بی آبرو و بی حیا است که آدمهایش پرده دری می¬کنند و هرزه سرا هستند. البته همین نهاد کارگزار در زمان آرامش و به گاه یادداشت نویسی برای بولتن های جشنواره ای، همه به اتفاق، هنرهای نمایشی را تولید کننده اندیشه تعریف میکنند. بماند که بعدها همین نهادهای کارگزار ، خودشان متولی جشنواره های ریز و درشت با موضوعیت همین حوادث میشوند و هزینه ها برای آن صرف میکنند. حقیقت امر این است، این هزینه های آینده، خون بهای تعطیلی های احساسی این روزها است و با ذات تئاترِ متعهد که بازتاب شرایط معاصرش است در تضاد میباشد. حتم بدارید اگر اجرایی باشد که نامتناسب با حوادث پیش آمده باشد، گروه های اجرایی و تماشاچیها و تماشاخانه دارها بهتر از هر تصمیم گیرنده¬ ای میدانند که آن اجرا باید تعطیل باشد.
نمایش(رفتم سیگار بخرم، ..) نتیجه هشت ماه تمرین مداوم با یک گروه دانشجویی است. این گروه در ادامه اجراهایش تا 7 بهمن ماه هر شب ساعت 20:30 در مرکز تئاتر مولوی(سالن اصلی) به روی صحنه میرود و عوامل اجرایی این گروه آرزو دارد که کشورش همیشه در صلح و آرامش باشد و هیچ خانواده¬ای داغدار عزیزانشان نباشد.
عمارت هنری تُ برگزار میکند
جلسه نقد و بررسی نمایش اتینا
شنبه ۱۹ مرداد ۹۸
ساعت۷.۳۰ عصر
با حضور عوامل نمایش و منتقدین
محل برگزاری:میدان ولیعصر.بلوار کشاورز.بعد از فلسطین.خیابان دائمی.پلاک ۳ طبقه اول
Sara Moghadam این را خواند
محمد لهاک ( آقای سوبژه ) این را دوست دارد
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
یادداشت کارگردان نمایش پدر مادر آقای احمدی:
در بین آن دسته از آثار فلوریان زلر که جهانی جدید در مرز خیال و واقعیت ترسیم می کنند، از نگاه ما دو نمایش نامه ی "پدر" و "مادر"، سوای اسامی خاص شان، به واسطه ی شباهت ها و قرابت های بسیار شماتیک و تماتیک شان نیز ظرفیت کافی برای جای گیری در یک مجموعه ی اپیزودیک و متصل به هم را داشتند.
پس اجرای توامان آن ها وسوسه ای شد برای گروه اجرایی تا مخاطب خود را با جهانی وسیع تر و شگفت انگیزتر آشنا کند اما سختی های اجرای دو نمایش چه به لحاظ طول زمان اجرا و چه به لحاظ تحلیل انرژی گروه برای اجرای دو نمایش سخت در یک شب، راهی جدید پیش روی ما گذاشت تا هر کدام از نمایش ها را در یک شب به صحنه ببریم ... یک شب پدر، شب بعد مادر و همین طور الی آخر ...
خاصیت این روش، یکی هم این بود که به دلیل استقلال هر کدام از دو نمایش پدر و مادر، بعد از تماشای هر نمایش، دیدن نمایش / اپیزود دیگر در شب بعد به اختیار مخاطب گذارده خواهد شد ...
اما گروه اجرایی هم چنان و با اصرار، مخاطبان فهیم تئاتر را در یک تجربه ی نو، به دیدن هر دو نمایش / اپیزود دعوت می کند.
توضیح : بازیگران در دو نمایش مشترک هستند با این تفاوت که آقای مسعود کرامتی و خانم ندا اسدی تنها در نمایش / اپیزود پدر حضور خواهند داشت ...
نمایش تحت تاثیر از سشنبه ۲۷ آذر تا جمعه ۳۰ آذر تمدید شد.
روابط عمومی عمارت نوفل لوشاتو
میترا و الناز مقدس زاده این را خواندند
سعید حشمتی و سیامک سلیمانی این را دوست دارند
تماشاچى عزیز!
نمایش "بالاخره این زندگى مال کیه؟" جدیدترین اثر از بازیگر این نمایش است.
همراهى شما باعث خرسندى ما خواهد بود
تهیه بلیت از لینک زیر
https://www.tiwall.com/p/belakhareinzendegimalekiye5
۲۶ خرداد ۱۴۰۱
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
سلام به همه دوستان تاتری
ممنون از نظرات خوبتون و ممنون بابت انتقادادتون
چون همین گفتگوهاست که باعث میشه تو مسیر درست قرار بگیریم
گروه اشتراک و نمایش گوریل تصمیم گرفته برای دوستان که افتخار میدن و به دیدن نمایشمون میان یک کد تهیه کنه تا با تخفیف ۵۰ درصدی به دیدن نمایش گوریل بیان کد برای تعداد محدودی در هر روز در نظر گرفته شده به همین منظور خوشحال میشم به من مسیج بدین ۰۹۰۳۷۰۸۵۹۹۷ . تخفیف روز سشنبه هم مربوط میشه به سشنبه ها تاتری که برای همه فعال هستش.

نمایش «گوریل» برداشتی آزاد از نمایشنامهٔ«گوریل پشمالو» یوجین اونیل است.
در این اجرا به خوانشی مدرن و متفاوت (در فرم و محتوا) از یک نمایشنامهٔ مهم دنیای درام پرداخته شده. ماهیتِ اعتراض به سرمایه‌داری و بی‌عدالتیِ اقتصادی، تنها وجه کاملا مشترکِ این دو اثر است. «گوریل» پس از پشتِ سرگذراندنِ چندین بازبینی (در سالن‌های دولتی و خصوصی) و دست‌وپنجه‌نرم‌کردن با کوته‌بینی‌ها، اذیت‌ها و موانع متعدد، سرانجام، به صحنه و اجرا رسیده است.