علی عبدالهی:
تکثیر مناسبات ابزورد
از همان ابتدای نمایش، چیزی که به سرعت جلب توجه میکند، طراحی و اکسسوار صحنه است که هر بخش در گوشهای با طراحی خاص و در عین سادگی، تمام آنچه متن طلب میکند را یکجا بازنمایی میکنند.
در گوشهای، کلفت خانوادهای انگلیسی که بیشتر به راوی محدود به ذهن یونسکو شباهت دارد، و با لحن و میمیکی طنزآلود، ستیز با بورژوای انگلیسی را شروع میکند؛ که با طراحی خاصی از صندلیها و فنجانها در آن گوشه از خانوادهی اربابش جدا شده است. پیچ و تاب فنجانها و چینش صندلیها به تناسب حرف اصلی متن ابزورد، هر چقدر متفاوت بالا بروند و بچرخند، در آخر چیزی جز همان هدف اصلی خود را دنبال نمیکنند. تختی که به صورت عمودی در صحنه جایگذاری شده و مناسبات ابزورد را به خوبی در طول صحنه گسترش میدهد. و در آخر گروه موسیقیای که نقش تیکتاک ساعت و تماشاچیانِ در صحنه و ناظر بر زندگی بورژوای انگلیسی را
... دیدن ادامه ››
ایفا میکنند؛ ابزوردترین گروه موسیقی!
هرچند اجرای نور به ظرافت و دقت انجام نمیشود (که سالن سپند نیز در این امر مستقیما دخیل است) اما این مسأله در نور نیز دنبال شده و ابتدا با نور کاملِ سالن به نور صحنه و بازیگران میرسد و سپس بازگشت نور به تماشاچیان و بازتکثیر کلام یونسکو به تمامیت سالن.
بازی بازیگران با کارگردانی دقیق، بدون اضافات برونریزی میشود تا بازیگران باعث نشوند نکتهی محوری متن در سایه قرار گیرد و از کار افتادن زبان به خوبی نمایان شود. اما نقطه اوج کارگردانی نه در بازیها، که در دخل و تصرف کمینه و مؤثر در متن به چشم میآید. جایی که از ابتدا با شیطنتهای بجایی که مرز طنز را حفظ میکند، دیالوگها تغییر کرده و کلام یونسکو نه تنها آسیبی نمیبیند بلکه بسیار در مرکز توجه قرار میگیرد. زیرا علیرغم اینکه متون ابزورد روی پوچی و ناامیدی کاراکترها مانور میدهند، اما نباید در این ناامیدی محبوس شوند و همانطور که اسلین اشاره میکند مخاطب با “خنده رهاییبخش” به جای “گریههای ناشی از ناامیدی” از سالن خارج شود.
از طرفی به هیچ عنوان نباید متن یونسکو برخلاف نظرش به سمت طنز یا پارودی زبان برود. این امر از سمت کارگردان با ابداع شبهلغت «بَذَه» و جایگذاری آن در میان دیالوگها شروع شده و با مناسبات صحنه و تکثیر فنجانها و صندلیها در صحنه پیگیری میشود تا جایی که در پایان برخلاف اجراهای اولیهای که نیکلا بَتَی از این متن بر صحنه برده است، صحنهی پایانی بر روی صحنهی آغازین قرار نمیگیرد و با دیالوگهای مملو از شبهلغت «بذه» و بدون رورانس تمام میشود. برخلاف عمدهی تیاترهای ابزورد که بایستی به شکل دایره طراحی شوند و ابتدا و انتهای کار روی یکدیگر قرار گیرند، در اجرای حاضر، کارگردان با وارد کردن «بذه» مانند امواج پارازیت که در شروع گاها روی متن میافتند و در ادامه افزایش مییابند، از کار افتادگی زبان به کاملترین شکل ممکن تکثیر میشود.
https://www.instagram.com/p/B7knRklAU88/?igshid=v902wnlqui4b