در روز
از روز
تا روز
آغاز از ساعت
پایان تا ساعت
دارای سانس فعال
آنلاین
کمدی
کودک و نوجوان
تیوال | ابرشیر درباره نمایش شیر خشک: شیرخشک، نمایشی غیرروایی و پرفورماتیوی است که با نگاه آگاهانه ای نسبت
SB > com/org | (HTTPS) localhost : 08:53:32
شیرخشک، نمایشی غیرروایی و پرفورماتیوی است که با نگاه آگاهانه ای نسبت به بقای قدرت تام گرا و تداوم این میل در شیوه های نوظهور انسانی اش می پردازد.
در شیرخشک تلاش شده عناصری همانند طراحی صحنه، موسیقی، حرکت بدن اجراگران، گریم، نور، موسیقی و حتی قاب نقاشی... جایگزین روایی کلام و درام شود.در نمایش قبلی نوید معمار به نام " آقامحمدخان " ، نیز عناصر غیرکلامی مانند ویدئو پروجکشن، طراحی نور، بدن اجراگران و... برجسته شده بود و روایتی آبستره، بصری و (حتی شاعرانه)از زندگی بنیان گذار دودمان قاجاریه، روی صحنه شکل گرفت. در شیرخشک، اما ظاهرا مقرر است بدون ارائه هیچ پیش زمینه ذهنی تاریخی و یا داستانی به مخاطبان، مفاهیم استعاری مفروض در زبان تصویری اجرا به کمک نمادها و زیبایی شناسی طراحی و اجراگری در ذهن و تخیل تماشاگران جان بگیرد. این مساله البته احتمال خطر ناخوانایی را در بخش ها یا کلیت اجرا و درنهایت احتمال قطع ارتباط مخاطب با اثر( چنانچه از زیبایی بصری اجرا نیز لذت نبرد) به همراه دارد . به نظر می رسد به کارگیری زبان تصویری و محتوی استعاری در شیرخشک به طور غیرهدفمندی در طول اجرا نامتناسب است. تقریبا سه چهارم اجرا بیشتر واجد تصاویر و قاب های استعاری انتزاعی تر و دیریاب البته بسیار زیبا هستند مانند قاب های حمام .. ماسک های بزرگ سر و صورت دیکتاتورها یا افرادی که آنها را به آسانی باز نمی شناسیم بر سر اجراگران در وان حمام یا استقرار آن بر روی زمین گوشه صحنه..یا بادکنک های رنگی یا اسلحه در دست دوکارگزار/فرزندان پیشوا و... که انتزاع محض به نظر می آیند.
نمایش در بخشهای پایانی از زبان مستقیم تر وانضمامی تر استفاده می کند مانند نماد یونسکو و توپ بازی پلاستیکی به جای کره زمین که به نظر در نقد کارکرد این نهاد به کار رفته است. یا استفاده از نقاشی ها با قدرت تفسیرپذیری مستقیم تر در بیرون از سالن اجرا در پایان نمایش.. مشخصا نقاشی پس زمینه ی سکوی ایستادن کودک-پیشوای جدید که در آن کودک-فرشتگانی ژ-3 به دوش در آسمان آبی به پروازند یا آنطرفتر تابلو تصویر نقاشی یکی از مینیاتورهای کمال الدین ... دیدن ادامه ›› بهزاد به نام " ساختن قصر خورنق" سوراخ سوراخ شده است که شاید بر تداوم وحشیگری مغول وار بر عرصه هنر و فرهنگ دلالت می کند.
دیالوگ در شیرخشک، حذف شده ..در ابتدای نمایش چند کلمه مانند مهاجرت، مادر، نفت، پدر، دولت، تغذیه و... در قالب فایل صوتی شبیه آموزش مکالمه زبان انگلیسی از طریق هدفون روی سر دو اجراگر، شنیده می شود. این کلمات شاید در بی ارتباطی کامل با روند تاریخی اجرایی نمایش، کلیدی برای تفسیرهایی ژئوپولیتیکی مدرن از یک بستر انتزاعی و شخصی و پیشا مدرن به دست می دهد مثلا تصویری از پرورش انسان هایی دربستر دولت/ قدرت نفتی نرینه مدار و سرگردانی دائمی این توده های همسان و ناهمسان ( مردم) که حتی حرکت های دسته جمعی شان منفعلانه و متفرق می نماید. جماعتی که تنها نقطه مشترک شان تحت انقیاد بودن، است . و این شرایط گویی در تداوم وضعیت های مشابه در طول دوران تاریخی است ... دورانی که نفت کشف نشده بود و ایران زیر سم اسبان محل تاخت و تاز و یورش بود .
طراحی صحنه ها تفکیک دو صحنه بارگاه قدرت/تالار پذیرایی و حمام و دستشویی با میان صحنه هایی در آوانسن است که با حضور جماعت/مردم ارجاعات متفاوتی به اجتماع در حاشیه متن قدرت دارد. این طراحی در عین حال تصویر زیبایی شناسانه از امر خودآگاه و ناخودآگاه ( بارگاه و حمام ) و دوگانه درونی- بیرونی در روان امر قدرت ارائه می دهد.
استفاده از قاب های نقاشی شاید یکی از عناصر اجرایی معنازا در شیرخشک است. پوستر نمایش که احتمالا جان مایه نمایش را نیز دلالت می کند یک نقاشی مینیاتور ایرانی است با عنوان " بهرام گوردر کاخ فیروزه ای در روز چهارشنبه " که 4شخصیت نمایش در آن فتومونتاژ شده اند. نگارگر این اثر شیخ زاده، از شاگردان کمال الدین بهزاد نقاش شهیر مکتب هرات درعصر تیموری است. این دوره تاریخی هنوز مقارن با سیطره مغولان بر ایران است و هنر نگارگری در همین دوران به شکوفایی و کمال رسیده است. در شیرخشک برخی از اجراگران تنگ چشم و با گریم سبیل نازک برخی از اشخاص این نقاشی های را تداعی می کند اما استخراج شباهت های تاریخی دوره مذکور با زمان نمایش ( اگر قائل به وجود شباهت های محتویی نیز باشیم)، چندان قابل ردیابی نیست.
مرد/پیشوا در بدو حضور در بارگاه/اتاق پذیرایی، با یک قاب نقاشی که احتمالا نگارگری ایرانی در سده های بین هفتم تا یازدهم هجری است، قاب نقاشی قبلی روی دیوار را می پوشاند که تصویری از چهره های بی حس و مومیایی وار مردم شبیه به هم بود. در آن نقاشی توده مرده وار به جلو نگاه می کنند و تنها یکی از آنها برگشته و به بیرون قاب رو به تماشاگران می نگرد این نقاشی توسط اجراگران روی صحنه اجرا/عیان می شود. مردم در عرصه بیشتر با یکدیگر در حال نزاع و گاه تعاملند. گاه خونی بر صورت هایشان پاشیده می شود. حتی سر آخر یکدیگر را هلاک می کنند. آخرین باراز حاشیه وارد بارگاه قدرت می شوند و همراه پیشوا و همسرش و درباریان عکس دسته جمعی تبلیغاتی بر می دارند گویی کشتاری صورت نگرفته...
مرد/پیشوا دستش را هیتلروار بالا میبرد و توده ها را مورد تفقد قرار می دهد. بحران اختلاف و درگیری های زن و مرد بالا می گیرد هر چند عکس دوتایی شان در قاب عکسی به دروغ همراهی شان را نشان می دهد . مرد/پیشوا با تغییر چهره اش، زن و کاخ را ترک می گوید او به شکل رذیلانه ای چهره سیاه اش را با نقاب سفید پنهان می کند فرار را بر قرار ترجیح می دهد. زن پیشوا تنها و منفعل در میانه فروپاشی بارگاه قدرت و اشیاءاش فرومی پاشند. کودکی سرخوشانه با توپ پلاستیکی بازی می کند. اما نشانه هایی از مرد پیشوا دارد. در قاب های بعدی او ناگهان همراه با ماشینی در برابر تریبون سازمان ملل قرار می گیرد که گویی اداره کره زمین را مانند توپ پلاستیکی بازیچه می پندارد. بچه وارث پیشوا است. این انسان- کودک نو،تداعی گر کودکان قربانی جنگ ها و ویرانی هایش به نظر نمی رسد. خصوصا با صحنه آخر در بیرون از سالن اجرا او رفتارهای موروثی پیشوا را تجسم بخشیده است.. قاب نقاشی پس زمینه این فیگور، کودک فرشتگانی ژ-3 بر شانه در آسمان ابی با ابرهای زیبا هستند. آشنایی زدایی از معصومیت فرشتگان عصر نوین... از این رو شیرخشک یک نمایش هشداردهنده و بدبینانه است.
شیرخشک با موسیقی کوبنده و تاثیرگذاری همراه است که شکوه و مهابت قاب های مختلف نمایش را تکمیل می کند.
***
تجربه تماشای نمایش شیرخشک برایم خوشایند بود. اما نوشتن درباره این نمایش واقعا سخت است چون از تداوم و یکدستی معنا و تفسیرپذیری جامع می گریزد. شاید بهترین شیوه برای نوشتن از شیرخشک مانند نوشتن استیتمنت برای مجموعه آثار هنرمند هنرهای تجسمی و اجرایی در یک گالری باشد. به امید دیدن اجراهای بیشتر و بیشتر از نوید معمار و کامل تر شدن هر چه بیشتر آثارش.


والا ما نه چیزی از نمایش سر در آوردیم، نه چیزی از متن شما :))
۰۶ بهمن ۱۳۹۸
کاش این نمایش را تماشا می‌کردم. حیف شد...
۰۶ بهمن ۱۳۹۸
البته جناب اردشیر مزاح کردم متن شما رو سر در آوردم ولی نمایش از دید من ضعف شدید بازیگری و تصویری داشت. من حتی کار آقا محمد خان هم نپسندید
۰۶ بهمن ۱۳۹۸
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید