با احترام به گروه، در مجموع خیلی با نمایش ارتباطی برقرار نکردم.
یه موضوع عجیبی که راجعبه این نمایش از دیروز فکر منو درگیر کرد؛ این بود که یه خانمی (ردیف ۱ وسط) نشسته بودن که آخر نمایش به شدت گریشون گرفت. جوری که من اول تعجب کردم از این شدت گریه تو یه نمایش که مشابه یه گریه تمام عیار برای فوت شخص نزدیکی بود، بعد نگران حالشون شدم فکر کردم حالشون بد نشه.
من که از آخر نمایش چیزی نفهمیدم ولی فقط تو یه چیزی موندم، چهجوری میشه یکی اینجوری گریه کنه بعد یهو وقتی اذان آخر نمایش داره پخش میشه، خیلی مسلط بلند شه تماشاگرارو به بیرون هدایت کنه؟! اونجا تازه فهمیدم ایشون یکی از عوامل نمایش بودن و خیلی جالب اینکه با یِ خوشآمدگویی مهربونانهای از آدما برای اینکه اومدن تشکر هم میکردن.
یعنی من از دیروز در این تغییر حالت سریع ایشون موندم (خود مود سویینگ کبری ۱۱ بود) و دیگه نمیدونم اون شدت گریه واقعی بود یا اینکه میخواستن بگن به عنوان یکی از عوامل هنوزم خیلی تحت تاثیر نمایش فوقالعادهشون قرار میگیرن! یا ...؟!
خلاصه مجلس ختم نمایشی بود و در ذهنم به یادگار موند.