در روز
از روز
تا روز
آغاز از ساعت
پایان تا ساعت
دارای سانس فعال
آنلاین
کمدی
کودک و نوجوان
تیوال | کاوه علیزاده: سپتامبر سال ۲۰۱۴ در فرودگاه آمستردام هلند نشسته بودم از رو بیکاری این
SB > com/org | (HTTPS) localhost : 15:23:20
سپتامبر سال ۲۰۱۴ در فرودگاه آمستردام هلند نشسته بودم از رو بیکاری این رو نوشتم :
و داغانو و افتاده
مچاله گشته در یک شهر
منتظر تا باز گردد نوبت پرواز
و دلتنگو غمینو خواب آلوده
شبیه ظرف فالوده
فتاده زیر پای عابری بد مست
که شوتش می کند در کوچه ای بن بست
خشن ، پر گو، پر از تکرار
چو سیمی گیر کرده در میان پرّه های یک موتور گازی
صدایش می دهد آزار
نشستم ... دیدن ادامه ›› منتظر پرواز بعدی را بپروازم
غریبه
یک مسافر
یک شبیه هیچ چیز یا هیچ کس یا هـیچ مقدارم
شبیه خواب در چشمم
که می آید ولی جرات ندارد بسته گردد باز
خفن ،آتش گرفته ،سوخته ،دلتنگ
شبیه مرد سرگردان
نه اینجا هیچکس را می شناسم نه کسی من را
پریده
رنگ رفته
زرد رو
خسته
کجایید دوستان؟ اینجا دلم تنگ است!
برم نوشابه ای را ابتیاع سازم
و لیوانی از آن بالا روم تا شاید این دلتنگی ام گم شد!
و این شعر هلندی هم
همینجا سهم مردم شد!
نیلوفر ثانی، امپرسیونیست، قاصدک و حامد قنبری این را امتیاز داده‌اند
فرمش فوق العاده است . قافیه ها در پرهیز و تن ندادن به ساختار ، تشخصی رها و سیال پیدا کردن . من که بینهایت لذت بردم . دست مریزاد
۱۷ شهریور ۱۴۰۰
امپرسیونیست
فرمش فوق العاده است . قافیه ها در پرهیز و تن ندادن به ساختار ، تشخصی رها و سیال پیدا کردن . من که بینهایت لذت بردم . دست مریزاد
به این میزان مضاعفی که شما لطف کردید به همین شدت خوشحال شدم.
سپاس
مرسی که وقت گذاشتید. خوشحالم که دوست داشتید . سپاس از همراهی تون.
۱۷ شهریور ۱۴۰۰
کاوه علیزاده
به این میزان مضاعفی که شما لطف کردید به همین شدت خوشحال شدم. سپاس مرسی که وقت گذاشتید. خوشحالم که دوست داشتید . سپاس از همراهی تون.
بزرگوارید . امیدوارم که فرصت کنید و بیشتر بنویسید تا من و ما هم حظِ وافر ببریم و بیاموزیم ازتون
۱۸ شهریور ۱۴۰۰
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید