خیره ی خیانت ِ پلنگ ..
طوقِ انزوا به گردنش
ماه ِ دست خورده ای که
دست برده اند توی دامنش
نیم خورده .. نیم تف شده ..
نیم روشن است و نیم سوز..
جای تخم ریزی ِ بقاست
بخیه های تازه ی تنش ..
یوزهای قد کشیده اش ..
گرگ های زن ندیده اش ..
گاو های تن چریده اش ..
( یادهای دل به
... دیدن ادامه ››
هم زنش )
خانه ی سیاه آسمان
با ستاره های خُرد خُرد ،
می دهد به شب اجاره اش
گاه ِ تکه تکه کردنش !
وعده ی حباب ِ امنیت !
پوشش سیاه و بی رسوخ ..
فکرمی کند که ابرها
دوستند ، یا که دشمنش ؟!
آه...ماه کم میاورد
شب به شب تن ِ گذشته را
کسرمی شود وجب وجب
گوشه های سایه روشنش ..
سختگیر بود .. مسخ شد..
سنگ شد ، که سخت " گیر " بود ..
جابجا شده است جا به جا
جای بودن و نبودنش ..
"میم" ، حلقه ای به گردنش ..
صفحه های باد ، پشت ِ سر ..
ماه ، سالهاست روی " آآآآه "
گیرکرده است سوزنش ...
.
.
#طاهره_خنیا
از کتاب چند نفر غمگینم
نشر شانی