در روز
از روز
تا روز
آغاز از ساعت
پایان تا ساعت
دارای سانس فعال
آنلاین
کمدی
کودک و نوجوان
تیوال | سپهر درباره نمایش دارائیت A نامساوی A: خیره ی خیانت ِ پلنگ .. طوقِ انزوا به گردنش ماه ِ دست خورده ای که
SB > com/org | (HTTPS) localhost : 13:44:15

خیره ی خیانت ِ پلنگ ..
طوقِ انزوا به گردنش
ماه ِ دست خورده ای که
دست برده اند توی دامنش
نیم خورده .. نیم تف شده ..
نیم روشن است و نیم سوز..
جای تخم ریزی ِ بقاست
بخیه های تازه ی تنش ..
یوزهای قد کشیده اش ..
گرگ های زن ندیده اش ..
گاو های تن چریده اش ..
( یادهای دل به ... دیدن ادامه ›› هم زنش )
خانه ی سیاه آسمان
با ستاره های خُرد خُرد ،
می دهد به شب اجاره اش
گاه ِ تکه تکه کردنش !
وعده ی حباب ِ امنیت !
پوشش سیاه و بی رسوخ ..
فکرمی کند که ابرها
دوستند ، یا که دشمنش ؟!
آه...ماه کم میاورد
شب به شب تن ِ گذشته را
کسرمی شود وجب وجب
گوشه های سایه روشنش ..
سختگیر بود .. مسخ شد..
سنگ شد ، که سخت " گیر " بود ..
جابجا شده است جا به جا
جای بودن و نبودنش ..
"میم" ، حلقه ای به گردنش ..
صفحه های باد ، پشت ِ سر ..
ماه ، سالهاست روی " آآآآه "
گیرکرده است سوزنش ...
.
.
#طاهره_خنیا
از کتاب چند نفر غمگینم
نشر شانی
لعنت به این مثلث خونسرد ! یک دل نداده صد دله باشم !
صرف تو شد دلم ، که دچار سررفته های حوصله باشم ..
حلقه به دست حلقه به گوشم ! بیزارم از حجامت بستر
ازدست بی نوازش ارباب...از اینکه بسته ی صله باشم
اسپرم های کوچک خندان گرم جهاد اکبر ال دی !
تا کی منی که مساله سازم مسوول حل مساله باشم؟؟
می ترسم این درخت برهنه از شاخه اش رطب ... دیدن ادامه ›› بتکاند..
در وحشتم خدای نکرده روی مسیر زلزله باشم ..
می ترسم از حرارت ادرار .. می ترسم ازشمارش معکوس ..
ازتست بارداری فوری .. ازترس اینکه حامله باشم
او شوکه است سازه ی تازه درمن بنای رشد بگیرد !
من شوکه ام که تا ابدالدهر یک پای این معادله باشم..
دارم به درد می رسم از درد .. وا داده در تهوع بوها
بوی همیشه ای که قرارست بازنده ی معامله باشم ..
سگ جان تر از همیشه که سگ هار، سگ دو زدم جهان سگی را ،
باید مرا ندیده بگیرم .. باید "بپا" ی این گله باشم
می خواستم - اگرچه نمی شد - یک روی سکه "شیر" بماند ..
خط خورده باشم از سراین "خط " تا ختم این مجادله باشم ..
این روزها که پا به سی ام را حتا زوال هندسی ام را
یا روی شانه های تو تابوت ، یا روی شانه ای یله باشم..
می خواستم - همیشه یکی هست یک جفت بال از تو بگیرد ! -
تا کی کبیسه ی ته بن بست درچله ی تو چلچله باشم؟؟
من بند بند " بند" تو بودم! بی بند ، بندخورده ی همبند
تکرار می شود جوکی از نو ! من بند چند مرحله باشم؟؟
دخترشدم که باکره باشم / زن می شوم که حامله باشم
وبعد، مادری که قرارست تا گوووور گنگ و بی گله باشم ..
این آش کشک " خاله خدا " بود ! این آش کشک خاله ، خدااا بود !
ققنوس می رود که بمیرد ... وقت است صید این تله باشم !


#طاهره_خنیا
۲۸ شهریور ۱۴۰۰
سپهر
لعنت به این مثلث خونسرد ! یک دل نداده صد دله باشم ! صرف تو شد دلم ، که دچار سررفته های حوصله باشم .. حلقه به دست حلقه به گوشم ! بیزارم از حجامت بستر ازدست بی نوازش ارباب...از اینکه بسته ی ...
بی نظیر بود سپاس فراوان از لطفتون
۲۸ شهریور ۱۴۰۰
بی نظیر بود خیلی زیبا بود بابت نگاهتون سپاس فراوان
۲۸ شهریور ۱۴۰۰
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید