در روز
از روز
تا روز
آغاز از ساعت
پایان تا ساعت
دارای سانس فعال
آنلاین
کمدی
کودک و نوجوان
تیوال | حسین ابراهیم نیا درباره نمایش لباس جدید پادشاه: موضوعات زیادی در باب این نمایش خودشان را نشان میدهند اما سه موضوع مورد
SB > com/org | (HTTPS) localhost : 13:54:39
موضوعات زیادی در باب این نمایش خودشان را نشان میدهند اما سه موضوع مورد توجه من بود.
خودخواهی ، عقده حقارت ناشی از تحقیر شدن و احمق بودن!
در رابطه با خودخواهی یا عقده ها میتوان به جدایی احمد شاه از پدر و مادرش و تحقیر هایی که او قبل از رسیدن به سلطنت و بعد آن میشد اشاره کرد!
اما احمق بودن!
مرز بین احمق بودن یا نبودن چیست؟
چه کسی احمق است؟
زیاد هستند افرادی که معیار ساده نسب به این واژه دارند. همین که فردی با آن ها در رفتار و گفتار بسیار متفاوت باشد، در نظرشان احمق می رسد.
اما به این سادگی نمی توان فردی را به مقام حماقت رساند. بسیاری از اوقات ما متمایلیم عدم آگاهی را با بی شعوری و حماقت یکی بگیریم. اما هر ... دیدن ادامه ›› ناآگاهی احمق نیست گرچه هر احمقی ناآگاه است حتی هرکسی که عمدا خود را در ناآگاهی نگه می دارد نیز لزوما احمق نیست.
مثلا من احتمال میدهم دوستم پشت سر من بدگویی میکند اما نمیخواهم پیگیر آن باشم یا از آن مطلع شوم! به این امید که دوست من روزی به این خطای احتمالی خویش پی ببرد! من شاید راه اشتباهی در مقابل خطای دوستم برگزیده باشم اما من احمق نیستم!
همچنین احمق بودن نمیتواند به دلیل هوش کم باشد زیرا افرادی که دارای هوش کافی هستند چه بسا بیشتر در معرض موقعیت های تصمیم گیری و در نتیجه درگیر حماقت شوند.
به گمانم احمق واقعی کسی است که به دیگران آسیب می زند بی آن که هدفش سود شخصی باشد و از این کار سودی ببرد و حتی ممکن است با این کار به خودش هم آسیب وارد کند.
خامی نیز جلوه دیگری از احمق بودن میتواند باشد مانند کسانی که به دیگران سود می رسانند اما خودشان سودی نمی برند. اگر این کار را آگاهانه انجام دهند این کار به خاطر ازخود گذشتگی است و اگر از روی اشتباه محاسباتی انجام دهند، به سبب خامی است.
به هر حال...
درباره شاه نمایش ( مرحوم احمد جان ) با توجه به فعالیت هایش، رفرنس های موجود هر کدام تفسیر های متفاوتی ارائه کردند اما بگمانم این عزیز درگیر حماقت ها و عقده ها بوده!
نویسندگی و کارگردانی کار برایم قابل احترام بود چرا که کلا از نظر من بسط دادن موضوعات مهمه سیاسی درون خط داستانی ساده و ادغام آن با جلوه ها و تصویر های مدرن امروزی کار دشوار و زمانبری است.
دومین چیز قابل احترام برایم خلق قاب هایی بود که از لحاظ بصری مخاطب را مجذوب میکرد . اساسا نیازه ی یک نمایش تاریخی به گمانم همین باشد . زیرا عموما مردم دلشان با تاریخ تلخ است .
بازیگران کار در اوایل نمایش تلاش زیادی برای حفظ ریتم میکردند که به نظرم نیاز نبود و هرچه از اوایل نمایش دورتر شدیم و بازیگران به رهایی رسیدند نمایش رنگ بهتری پیدا کرد.
میزانسن های اوایل کار به نسبت اواسط و آخر نمایش برایم کمی لوده بود .
کمی در هماهنگی گروه فرم بیشتر کار میشد مطمئنا حال خوب بیشتری به مخاطب میرسید.
به هر حال ...
خسته نباشید ویژه خدمتتان
کار را دوست داشتم.