نظرات باقی دوستان رو خوندم تا حدی و مهر تاییدی بود بر اینکه ما از هرچیزی که به تفکر دعوتمون کنه فرار میکنیم. بعضی ها شدیدا ناراضی و بعضی ها عمیقا متفکر و راضی. در کل ما یاد گرفتیم که همه چیز حاضر و آماده تحویلمون داده بشه و از اینکه کمی (فقط کمی) فکر کنیم گریزانیم.
این نمایش همه رو به فکر فرو میبره و خب طبیعیه وقتی نخوای خودتو به چالش بکشی از همه چیز عصبانی میشی. از بازیگران، از نویسنده، از نور از موزیک و ....
سبک نویسندگی سرکار خانم نجاتی با توجه به کارهایی که ازشون دیدم یک پیام یکسان رو میرسونه و اون هم تفکره. و چقدر عمیقه این تفکر.چقدر لایه های پنهان داره. چقدر پرت میشی بیرون و باز دوباره فرو میری به عمقش.
بازی بازیگران و آمادگی بدنی و بیانی عالی بود. نور خوب بود، موزیک هوشمندانه بود. و اما صحنه و لباس: یه چیزی رو یادم انداخت که سال ها پیش جایی خونده بودم. چشم انسان محدوده به ۲۴ فریم در ثانیه و هرچیزی که سرعتش از این مقدار بیشتر باشه دیده نمیشه حالا تصور کنید چشم انسان نامحدود بشه، دیگه چی رو میبینه؟ شاید هیچ