دوست آن است که عیب دوست را
همچو آیینه روبه رو گوید
نه که چون شانه پشت سر رفته
به هزار زبان مو به مو گوید
شاید همواره تعریف و تمجید کردن خیانت باشد، قصدى براى نوشتن نداشتم اما بازگو نکردن را خیانت بزرگترى دیدم
به دور از کلى گویى و مقدمه چینى به اصل مطالبى که به نگاه بنده جزو نقاط ضعف اثر بوده اند مى پردازم
١- طراحى صحنه؛ برخلاف نظر برخى از دوستان،
... دیدن ادامه ››
طراحى براى سالن حافظ (سه سویه) به شدت نامناسب بود، استفاده از رنگ سفید و ایجاد پرسپکتیو براى ایجاد کرختى و نشان دادن انفعال کاراکتر اوهه انتخابى سهل انگارانه یا دم دستى بود
٢- پیرو چنین طراحى صحنه اى، میزانسن ها نیز تحت شعاع قرار گرفته و هیچ توجهى به زاویه ى نگاه مخاطبان دو سوى دیگر نشده است.
٣- طراحى نور به سه حالت خاموش و نیمه خاموش و روشن در کل صحنه تقلیل یافته، البته اوج خلاقیت (در بخش طراحى نور) به صحنه ى آخر و استفاده از فیلتر قرمز خلاصه مى شود.
٤- طراحى لباس به صرف گرته بردارى از الگوى خطوط پوست ببر نمى تواند حق مطلب را ادا کند!
٥- استفاده ى بیش از حد از ادبیات و رفتار اروتیک فقط و فقط به نگاه کارگردان محترم اثر و همراه ایشان خوش و مفرح مى آمد، چرا که در طول اجرا به جز ایشان (که پشت سر بنده نشسته بودند) کسى به این قبیل افعال نمى خندید، تا جایى که حتى برخى از مخاطبین سالن را ترک کردند.
٦- مشکل شخصى من با تئاتر سانتیمانتالیسم ریشه ى دیرینه دارد، تئاترى که در آن زیبایى و آراستگى عناصر سمعى و بصرى (فرم) بر درون مایه و ماهیت (محتوا) تقدم یابد و قصد آن صرفاً ایجاد ساعتى خوش و مفرح باشد به تفکر و اندیشه ى مخاطب هیچ بهایى نمى دهد و به نظر حقیر، این نمایش دستاوردى براى مخاطب ب ارمغان نمى آورد.
٧- بازى ها به حد قابل قبولى خوب و روان بود، تسلط بازیگران بر متن و هماهنگ بودنشان از نقاط قوت اثر مى باشد که صد البته از اساتید و بازیگران کار کشته ى این نمایش انتظارى جز این نمى رفت.
خوشحالم که بعد از پایان کار استامینوفن کدئین ٣٠٠ به همراه داشتم و تا حدودى از سر درد حاصله کاسته شد. و در پایان به تک تک عوامل این نمایش یک خسته نباشید جانانه مى گویم
به امید اجراهاى درخشانتر🤞🏼