در روز
از روز
تا روز
آغاز از ساعت
پایان تا ساعت
دارای سانس فعال
آنلاین
کمدی
کودک و نوجوان
تیوال | آرمین درباره نمایش مانش: قبل از هرچیز دیدن نمایش فقط با تخفیف وفاداری برایم ممکن بود و بعد از م
SB > com/org | (HTTPS) localhost : 17:09:19
آرمین (newmass)
درباره نمایش مانش i
قبل از هرچیز دیدن نمایش فقط با تخفیف وفاداری برایم ممکن بود و بعد از ماجرای افزایش سرخود بلیت نمایش را خط زده بودم اما به هرروی با اغفال دوستان و کنجکاوی خودم و تخفیف وفاداری به سالن رفتم.
یادمه ترم یک دانشگاه یک مقاله کلاسی در مورد مشاغل کاذب میخواستند و من فراموش کردم که بنویسم در ۲۱ سال پیش پرینت شده مد نبود و خیلیها روشن و خاموش کردن سیستم را هم بلد نبودند و خیلی از پیپرها دستی داده میشد. به هرحال رسیدم دانشگاه ۲ ساعتی وقت داشتم شروع کردم به گل و بته کشیدن در کاغذهای خالی، من که به زور یه خودکار و سرسید را دانشگاه حمل میکردم، یورش بردم به لوازم تحریری دانشگاه و چند رنگ خودکار و خط کش و خرت و پرت خریدم، سریع رفتم کتابخونه دوتا کتاب گرفتم و بدون اینکه بتونم پاراگرافها را به درستی ربط بدم با چند رنگ خودکار کپی پیست دستی کردم. نتیجه محتوایی کار وحشتناک بود ولی از لحاظ فرم یک اثر هنری خلق کرده بودم اثری که پیش و مس از آن هرگز شکل نگرفت.
مانش بسیار درخشان در طراحی نور، صدا و صحنه اما واقعا در متن بسیار گسسته، از نظر بازی سام درخشانی تنها برای من فریاد میزد و این فریاد بیشتر شبیه جیغ شنیده می‌شد، حتی گریم سام را هم دوست نداشتم و گاهی اثر متضادی روی من داشت و به جای همدردی، برایم با لبخند همراه بود. مانش روایتی از بی وطن شدن است و یا بهتر بگویم نو وطن شدن، پناهندگی ( و حتی تا اندازه ای مهاجرت) گاهی زخم عجیبی است اما همین زخم با خود امید را به همراه دارد.
چه می‌شود که دیگر خانه مفهوم خانه را ندارد؟ چرا باید از خانه عبور کرد؟ پیشرفت، جبر، فرار، آرزو، جنگ، سیاست، دگراندیش بودن و یا هرچیز دیگر گاهی مفهوم خانه را به ویرانه یا دست کم به جای خواب تبدیل میکند.به هرروی عوامل – زمانی – مکانی – انگیزشی در بروز پدیده پناهندگی و مهاجرت نقش اساسی دارند. ... دیدن ادامه ››
بر این اساس می توان گفت که مهاجرت و پناهندگی یا فرار از وطن حرکت انسانها از یک نقطه به نقطه دیگر، در فاصله زمانی خاص با قصد و انگیزه بهبود خواهی است و باید دانست که در امر جابجایهای جمعیتی دو نوع گریز از اضطرار و اجبارهای محیطی، خود نوعی بهبودخواهی و رفاه طلبی است. از این رو انگیزه غالب مهاجرت ما بهبود طلبی، آسایش و آرامش است. اما گاهی این آسایش و آرامش به دست نمیاید و حتی فرد به مقصد خود نیز نمیرسد و گاهی هم که به مقصد می‌رسد گویی که به مقصد نرسیده و سرگشته و خسته به دنبال کیمیای آرامش است.

مانش موضوع خوبی دارد هرچند اگر ممیزی ها نبود و به صورت مستقیم تری در مورد مهاجرین و پناهنده های ایرانی بود به جذابیت کار بسیار می‌افزود. احساسات و سانتی مانتالی که در متن وجود دارد الزاما درام را شکل نمیدهد و متن توانایی درک روایتها را برای مخاطب در یک آشفتگی احساسی از دست میدهد و تمام قدرت خود را برای پوشاندن این ضعف به فرم میدهد، نور، صدا و صحنه. همگی برای من دیدنی و به یادماندنی بود اما احساس همدلی برای من شکل نگرفت نه در مورد روایت اندونزیایی نه رواندایی نه حتی روایت افغان ( که میتوانست کرد ایرانی باشد و شاید هم بود). تنها بازی که مرا جذب کرد بازی قصاب بود انهم نه در نقش قصاب پس بهتر بگویم تنها بازی را که دوست داشتم بازی مهدی حسینی نیا بود که اگر متن بهتری بود صدالبته نقش آفرینی درخشان تری از او شاهد بودم.
به هرروی بابت تلاشتان در ارائه فرم زیبا و به یادماندنی تشکر میکنم و تنها به همین دلیل نمایش برای من سه ستاره بود، صدالبته که روز بسیار خوبم هم بود و در این لذت بسیار تاثیرگذار.
⭐⭐⭐
پس خوب شد منم گول تخفیف رو نخوردم😬🙃
۰۵ مرداد ۱۴۰۱
چقدر برای این نمایش نظراتم شبیه شما بوده و چه قلمی دارید، واقعا لذت میبرم از تک تک پستهای شما و سلیقه ام در نمایشها خیلی شبیه شماست، باعث‌ افتخار هست البته برای من مخاطب عام 🤍✨
قلمتون مانا.
https://www.tiwall.com/wall/post/268446
۰۳ شهریور ۱۴۰۱
hami
...
ارادتمندم حامی جان در روز اجرای آلنده فرصت کمی نصیبم شد که با شما صحبت کنم و بر کم سعادتی خودم میدانم، به امید نمایشهای آتی
۰۳ شهریور ۱۴۰۱
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید