«عشق سرم نمیشود»
شکوفه گیلاس فریاد میزند.
🔸یوکی گو ٱگامی
«شکوفه های گیلاس » از دریچه ی تخیل محمد مساوات اولین روزنه های خودش را برای تیاتر شدن طی کرده اما در نهایت به «جهش جسارت» آدم هایی تبدیل شده که فارغ از عقبه و آینده فقط به فکر تولید تجربه ها و تخیلاتشان در چارچوب تیاتر بوده اند.
من فقط سعی کردم در جایگاه مخاطب قرار بگیرم و خیلی وقت ها هم شاید مخاطب خوبی نبوده ام. اما تیاتر خوب، خارج از تمام کارکردهای هنری و اجتماعی و... مخاطب سازه.
مخاطب ساخته شده با تیاترهای آبکی بعد از این اجرا یا تخریب می شه یا در چرخه ی تبلیغات دست به تخریب اثر می زنه، پس تبریک به تک تک مخاطبانی که این کار رو دیدن و لذت داشتن چشم و گوش رو در فرآیند تاویل دوباره ی یک اثری
... دیدن ادامه ››
هنری چشیدن.
این فرصت فقط با جسارت این گروه می تونست نصیب ما بشه که به تک تکشون بی نهایت بار تبریک می گم.
حامد رسولی شاید مهاجرترین بازیگری باشد که دیده شدن در قاب های تکراری تیاتر رو رها کرده و به دنیای مساوات پا گذاشته و چه قدم گذاشتنی به دنیای ژرف سید، رقصی چنین میانه میدانم آرزوست...
لابلای درد و رنج بی پایان هر روز، دیدن شکوفه های گیلاس مساوات یک شعر بی پایان بود.