حضورش نه تنها تمامی آن فضا را پر می کرد، بلکه از نظر آیدین بی پروایی اش بیش از حد بود. گرم. شلوغ. پرشور و شر. و حالا که رفته بود، انگار وزن زمان را با خود برده بود. و بوی عجیبی در مشام آیدین به جا گذاشته بود. بوی نوعی فتنه، بوی تلخی بیداری بعد از خواب قشنگی که آدم دم صبح می بیند.
سمفونی مردگان _ عباس معروفی
به یاد عباس معروفی که وزنی از زمان را با خود برد...