"به پرهای پدرم بخندم اگر معنیِ مذبذب را بدانم."
آقا، خانوم، دَمِتون گرم. بیشتر کار کنید، بیشتر کار بسازید... همینقدر تمرینشده،
... دیدن ادامه ››
همینقدر غیرِ تکراری. آفرین به همهتون.
نه طرفدارِ این سبک اجرا هستم، نه میتونم با کارهایی که ادبیاتی غیر از ادبیاتِ رایج و روزمره دارن زیاد ارتباط برقرار کنم. این اجرا هر دو مورد رو داشت و در نهایتِ تعجب کاملاً راضی از سالن اومدم بیرون!
دو سه جایی خارج از حوصله و سلیقهی من بود. (بیشتر تکگوییهای رو به مخاطب)
ظاهرِ متن هم گاهی زیادی پیچیده میشد که فهمیدنِش رو برای من سخت میکرد.
اما
به قدری عاشقِ نور و صحنه و هماهنگیتون شدم که چندین بار وسطِ اجرا آرزو کردم کاش عکاس بودم و تکتکِ این قابها رو ثبت میکردم.
چهرهی شیرینِ جغد و صدایِ معرکهی کلاغ یادم میمونه... ماشالا به حنجرهات کلاغ جان.
کرکس و هدهد، مواظبِ سَرتون باشین لطفاً.
دمِ همهی بچههای جنوب و دمِ همهی بچههای خوزستان گرم.
دوباره به دیدنتون میام. 🙋🏻
* توصیه میکنم اگه دوست دارین قابِ صحنه رو کامل ببینین، ردیفِ ۵ یا ۶ بلیت بگیرین. من ردیف سوم بودم و برای بعضی صحنهها گردنم رو زیاد چپ و راست کردم. 😁