در روز
از روز
تا روز
آغاز از ساعت
پایان تا ساعت
دارای سانس فعال
آنلاین
کمدی
کودک و نوجوان
تیوال | مهرداد درباره فیلم تارا: این نظر و مواجههٔ شخصی من با این اثر نمایشی است و احتمال اینکه شما نظر
SB > com/org | (HTTPS) localhost : 09:52:16
این نظر و مواجههٔ شخصی من با این اثر نمایشی است و احتمال اینکه شما نظر دیگری داشته باشید وجود دارد. (از کامنت های امیرمسعود کپی کردم اجازه هم ... دیدن ادامه ›› گرفتم 😁)
ازونجایی که احتمال کاهش جذابیت وجود داره و حتی گزینه اش رو هم زدم اما اول مسائل کمتر مرتبط با فیلم رو مطرح میکنم که نوشته بره پایینتر تا از اون قسمتی که لینک ادامه میاد (دقیقا نمیدونم از کجا) به بعد درباره خود فیلم صحبت کنم.
دیشب فیلم تارا رو در موره سینما سالن تمدن دیدم. سالنی که خیلی دور از تمدن بود و من رو یاد عصر غارنشینی می انداخت. عصری که هرکسی به خودش اجازه میداد وارد غار بشه و دری وجود نداشت (تا جایی که یادمه). حتی برای اثبات این قضیه مسئول سالن اومد روی صندلی نشست و بیخیال ورودی سالن! پس از اینکه صبر و تحمل ما رو دید نقشه دیگری کشید. درحالیکه فیلم در حال پخش بود و هنوز تمام نشده بود زحمت کشید چراغ های سالن رو روشن کرد. هرچند که ما خودمون باید دقت کنیم و وارد سالن اشتباه نشیم و اگر شدیم بلند صحبت نکنیم و مانع دید بقیه نشیم و اگر سنمون رفت بالا فکر نکنیم حق داریم تمرکز بقیه رو با بلند بلند صحبت کردن برهم بزنیم (از ماست که بر ماست)، اما دلیل نمیشه مسئول سالن خودش هی بره بیاد هی سروصدا ایجاد کنه و هر کاری دوست داشت بکنه. یا اگر خواست بکنه حداقل اسم سالن رو بذارید سالن عصر حجر، پارینه سنگی چیزی که تکلیف خودمون رو بدونیم.
و اما درباره خود فیلم باید بگم که (امیدوارم بعد از لینک ادامه شروع بشه این قسمت) موضوعش رو خیلی دوست داشتم. زمان. مفهومی پیچیده! آیا واقعا زمان وجود دارد؟ یا ساخت بشر است؟ چرا همه کارهای ما با زمان گره خورده درحالیکه تعریف دقیقی وجود ندارد؟ انسان بدون زمان بی معنیست؟ زمان خطی است یا مثل ساعت دایره وار و تکراری؟
در خلاصه فیلم گفته شده (در سینماتیکت) داستان گذشته، حال و آینده... درحالیکه به گفته دوستان میتوان سه داستان مستقل از هم و یا مرتبط جدا از هم نیز در نظر گرفت که به نظر من هر سه این حالات رو میتوان متصور شد. (بدون در نظر گرفتن تاریخ های فیلم که در یاد من نموند)
به نظر من بهتر بود ابتدا (هرچند کلیشه ای) تعریفی از زمان داده میشد و بر اساس آن اتفاقات داستان جلو میرفت. چون تا جایی که من اطلاع دارم تعاریف زمان خیلی متفاوت هستند. مخصوصا اینکه قرار بود درباره زندگی دو آدم به علاوه روابط بینشون اتفاقات رقم بخوره.
اولش که بحث رابطه بود انتظار درام و عشق و عاشقی داشتم طبق معمول فیلمای ایرانی که خدارو شکر به اون سمت نرفت و برای من پوئن مثبت بود.
انسان خود به تنهایی موجودی پیچیده است، رابطه بین دونفر هم آن را پیچیده تر میکند و ترکیب این پیچیدگی با زمان خود داستان دیگریست. کندی فیلم و سکوت زیاد آن را به تفکر درباره این پیچیدگی ها و ارتباط بینشون گذروندم.
اتفاقات ساده زندگی آدم ها و ارتباط زمانی بین آن ها و فرصت به مخاطب برای تجزیه و تحلیل حداقل یک لایه از فیلم رو دوست داشتم.
سعی کردم زمان رو تنها در قالب فیلم بیان کنم که اگر بخوام بازش کنم خیلی طولانی و حوصله سر بر میشه و فقط نظرم رو میگم که از کجا معلوم زمان وجود داره؟ وقتی صحنه آشنایی رو میبینیم که قبلا تو خواب دیدیم (دژاوو اگه اشتباه نکنم) از کجا معلوم خوابمون بیداری نبوده که الان تو خواب داریم بهش فکر میکنیم؟
آخر فیلم رو دوست نداشتم. وقتی بحث نادقیقی مثل زمان باز میشه و تعریفی هم از اولش وجود نداره و فیلم تا ۵ دقیقه پایانی داره ایجاد سوال میکنه، چطور در ۵ دقیقه و شاید کمتر جمع بندی صورت میگیره در حالیکه المان های احساسی هم در کنار المان های منطقی بیان شده بودند؟ به نظر من پایان باز بهترین پایان برای این فیلم بود.
بیشتر موضوع و ایده فیلم ذهن من رو درگیر کرد. هرچند من متخصص فیلم نیستم که بخوام درمورد ضعف های فیلم صحبت کنم و این رو به دوستان بزرگوار خودم واگذار میکنم. در کل تارا رو دوست داشتم و دنبال روزی برای دیدن دوباره آن، البته در سالنی به غیر از سالن تمدن موزه سینما هستم.