خسته نباشید برای اعضای محترم گروه نمایش رضا که قطعا پروسه پرزحمتی را برای اجرا گذرانده اند.نمایشنامه رضا که فرم اپیزودیک داشته و حول محور تعدادی از زوار امام هشتم می گذرد، فرمی کاملا آشنا و تا حدودی تکراری دارد که همین موضوع توجه مخاطب را معطوف به محتوای نمایشنامه می کند. از این منظر، نمایش از اپیزود اول تا سوم خوب از کار درآمده و مانور نویسندگان آن روی یک تم (تمرکز روی فرزند) به یکدستی آن کمک کرده است.اما از اپیزود چهار به بعد، این یکدستی بهم ریخته و تم های مختلف وارد نمایشنامه می شود. پرده پایانی در یک نمایشنامه فارغ از اینکه چه کسی و در چه دوره زمانی آن را نوشته، مختص گره گشایی و جمع بندی است که در رضا به شکل بدی انجام گرفته است. دیالوگ های بازیگر زن اپیزود آخر تماما ترکی است و این موضوع کار را برای تماشاگری که هیچ شناختی از این زبان ندارد، به شدت دشوار می کند. تا جایی که من چیز زیادی از قصه اپیزود آخر نفهمیده و تنها شاهد یک بازی خوب اما به هدر رفته از بازیگری بودم که تسلط خوبی روی دیالوگ هایش داشته و تلاش قابل تحسینی برای واقعی تر شدن بازی اش می کرد. بازی ها هم در کل خوب بوده و در بسیاری لحظات جور ضعف های موجود در متن را می کشید. به خصوص سالار کریم خانی و پیمان محسنی. در آخر اینکه گهگاه لا به لای دقایقی از نمایش رضا ریزه کاری هایی دیدم که بابت آن لحظات اندک به کارگردان و نویسندگان کار تبریک می گویم. (محمد جلیلوند منتقد و روزنامه نگار حوزه سینما و تلویزیون).