یکی از زیباتریت تئاترهایی که تاکنون دیده ام.
اگر زندگی نوعی آگاهی پیشرونده نباشد تبدیل به گندابی تکراری میشود.
و فرق نمیکند:
زن باشی یا مرد،
ایستاده باشی یا نشسته،
متبسم باشی یا متعجب،
سرت به بالا باشد یا سر به زیر.
یک بخشت کار میکند و تولید،
بخش دیگرت مصرف میکند، میخورد و دفع فضولات میکند،
و کمکم این تکرار مکررات ات میشود خاطره نواری ات.
در نهایت این خاطرات زندگی تکراری تو را و نیروی کارت را از کار میاندازد و دیوانه میشوی،
و برمیگردی به نقطه صفر.
زندگی بدون آگاهی چه تکرار گندی میشود!