دلتنگی
دلتنگی
دلتنگی
داشتم فکر میکردم چقدر دلتنگی دارم که حتی قلبم جا نداره نگهشون داره؛
داشتم فکر میکردم چقدر همه چی عوض شد؛
داشتم فکر میکردم هنوز رمق ندارم برم نمایش تماشا کنم انگار که همه چی مرتبه؛
داشتم فکر میکردم روزگاری اینجا دعوا میکردیم که آدما جشنواره فجر رو تحریم کنن؛
و حالا دیگه همه خودشون بلدن...
چیزایی که خیلی دوسشون دارین رو برای خودتون نگه دارین؛
به کسی نشونش ندین؛
به کسی یادش ندین؛
با کسی شریکش نشین؛
آدما میان و یه بلایی سر شما میارن که مجبورین برای فرار از اونا، از چیزایی که روزگاری دوست داشتین هم جدا کنین خودتونو.