نمایشی بسیار زیبا که با نام «اسم» هم قبلا اجرا شده بود.
دکور، میزانسن و اجرا همه بسیار خوب بودند و همه در نقش خود فرو رفته بودند. این نمایش تا لحظه آخر کشش لازم را داشت و خسته نمیشدی. دیدن آنرا به همه تئاتر دوستان پیشنهاد میکنم.
این نمایش دو پرده دارد. در پرده اول موضوع حول محور نامگذاری فرزندی بنام آدولف دور میزند و در پرده دوم اسرار افشا و آنچه در دل الیزابت بود و عشق کلود به فرانسواز و شک ونسان به آنا برملا میشود.
آنچه در هر دو پرده ولی مشترک بود اسارت انسانها در قیود خودساخته و جعلی و کم کم جایگزین شدن این دروغها و قبول آن بجای حقیقت است هر چند در اعماق ناخودآگاه هر فرد اندیشمندی جعلی بودن این به اصطلاح حقایق میتواند با اندک کنکاشی مشخص شود. البته تحلیل من که در پستهای پسین تر میاید روانکاوانه خواهد بود بطوریکه حتا شاید نویسندگان این نمایش خود اینگونه بدان نیاندیشیده باشند و خودآگاهی نداشته باشند.