«خاک صحنۀ سالیان»
(به چاپ رسیده در روزنامه فرهنگ و هنر صبا ۱۴۰۲/۲/۱۳)
حسن طهمورث نیا مشهور به سیاوش طهمورث در هفتاد و ششمین سال از عمر خود همچنان در عرصه های تئاتر، سینما و تلویزیون فعال است و هم اکنون نمایش «معرکه در معرکه» را در مقام کارگردان و بازیگر در سالن استاد سمندریان بر صحنه دارد. طهمورث با سابقه ای بیش از نیم قرن بازیگری بر صحنۀ تئاتر، یک خاک صحنه خورده به معنای واقعی است. حضور او طی سالیانی دراز در تلویزیون و سینمای ایران نیز از وی چهره ای نوستالژیک به وجود آورده است. حضور پررنگش در سریال های شاخص دهۀ شصت تلویزیون نظیر «افسانۀ سلطان و شبان» و «گرگها» همچنین حضورش در سریال های دهۀ هفتاد نظیر «فکر پلید»، «در پناه تو» و ... و نقش آفرینی هایش در سریال های دهه های بعدی، دستکم تا آنجا که هنوز رمقی از سریال سازی در تلویزیون باقی مانده بود، به تنهایی کافی هستند تا چهره ای ثابت از او را در پس زمینۀ ذهن تماشاگر ایرانی حک کنند. تمامی این سوابق دور و دراز کافیست که صرفاً دیدن محض او بر صحنۀ تئاتر در این سن و سال و با آن سابقۀ طولانی به ویژه برای تماشاگری که حداقل دهۀ شصت را تجربه کرده باشد جالب توجه و تا اندازه ای کافی باشد. اما اگر همۀ اینها را نادیده بگیریم و همۀ نوستالژی ها و سوابق را به کناری بگذاریم، آن وقت «معرکه در معرکه» را به دلایلی که در ادامه خواهد آمد قدری ناکافی خواهیم یافت ضمن اینکه از جهاتی دیگر که آن نیز ذکر خواهد شد کاری ارزشمند و درخور توجه است.
شیوۀ اجرایی انتخاب شده توسط طهمورث برای اجرای این نمایش، شیوۀ نمایش سنتی «معرکه» است. معرکه گیری و معرکه بازی از ایام دور یکی
... دیدن ادامه ››
از شیوه های اجرایی ایرانی بوده و شاید بتوان از آن به عنوان اولین جلوه های نمایش خیابانی در تاریخ نمایش ایران یاد کرد. برخی پهلوانان قدیم، مارگیران، نقالان، خیمه شب بازان، دسته های هفت صندوقی و غیره طی سالیانی مدید برای امرار معاش در میادین شهرها معرکه می گرفتند و مردم نیز به دلیل نبودن تلویزیون، سینما، تئاتر و هر گونه سرگرمی دیگری در آن ایام استقبال خوبی از معرکه گیری های آنان به عمل می آوردند و در این بین انتفاعی دو جانبه پدید می آمد. به جرئت می توان گفت که بار انتقال بخشی از فرهنگ ایران به معاصرین در قرن گذشته بر شانۀ این قبیل اجتماع ها بوده است.
شیوۀ سنتی «معرکه» یکی از فراموش شده ترین فرم های نمایش سنتی ایرانی است و منابع بسیار اندکی نیز از ماهیت و معرفی این شیوه بر جای مانده است. معتبرترین و کهنه ترین منبعی که راجع به این شیوۀ نمایشی از دل تاریخ خودنمایی می کند، کتاب «فتوت نامۀ سلطانی» نوشتۀ مولانا حسین واعظ کاشفی سبزواری است که در قرنهای نهم و دهم حیات داشته است.
با توجه به موارد مذکور انتخاب این شیوۀ نمایشی برای اجرای تئاتر، کاری بسیار لازم، درخور و شایسته بوده که توسط سیاوش طهمورث در این اثر به انجام رسیده است. او بی شک به اهمیت زنده کردن شیوه های نمایشهای سنتی ایرانی به خوبی آگاه بوده و سعی بر این داشته تا به عنوان یک بازیگر قدیمی و خاک صحنه خورده دِین خود را به این شیوه ها با تواریخ مکتوب و شفاهیشان از این راه ادا کند.
نمایشنامه هایی که در ایران در قالب سنتی «معرکه» نوشته شده و به چاپ رسیده اند آن قدر محدود و انگشت شمارند که حتی به تعداد انگشتان یک دست نیز نمی رسند. از شاخص ترین آنها یکی نمایشنامۀ «افعی طلایی» نوشتۀ علی نصیریان است که در سال 1335 نوشته و منتشر شد و دیگری همین نمایشنامۀ «معرکه در معرکه» است که توسط داوود میرباقری در سال 1372 نوشته و به چاپ رسیده است که همین نکته نیز اهمیت توأمان کار طهمورث را در به صحنه بردن چنین اثری به این شیوه، برجسته تر می سازد.
از آنجا که در قدیم همواره مردم به دور معرکه گیران حلقه می زده اند، گونۀ صحنۀ این نمایش نیز از نوع چهارسویه طراحی شده است که تقریباً همان حالت حلقه زدن را تداعی می کند. البته این نوع صحنه و مکان های گردهمایی سابقه ای بسیار طولانی تر دارد که به نمایشها و تئاترون های یونان باستان بر می گردد. بناهای عظیمی نظیر کلوسیوم و سایر ویرانه های باقی مانده از آن ادوار کهن شاهدی بر این مدعاست. همۀ ماجراهای این نمایش نیز در میانۀ یک دایره می گذرد که به وسیلۀ شمع هایی مرزبندی شده است. بازیگران با پا نهادن به این دایره به ایفای نقش می پردازند و گاه حتی از خارج از دایره بازی را آغاز و با ورود به آن به وضوح بیشتری می رسانند. دایره خود شکلی نمادین و سمبلیک است که مفاهیمی همچون زمین، جهان هستی، آفرینش و عالم وجود را تداعی می کند و حالتی از جاودانگی را در خود پنهان دارد. دایره هیچ ضلع یا نقطه و گوشۀ شکسته ای ندارد و مسیر مدورش نشانه ای از ابدیت است. دایره ای که نمادی از مسیر زندگی انسان نیز هست و به قول حافظ: «جام می و خون دل هر یک به کسی دادند | در دایرۀ قسمت اوضاع چنین باشد»
«معرکه در معرکه» بر خلاف داستان حماسی «رستم و سهراب» که تقابل نیروهای نو و کهنه است ضمن در بر داشتن مفاهیمی از حماسه بیشتر نشان دهندۀ توافق و همراهی این نیروهاست که در رابطۀ پهلوان و شاگردش بروز پیدا می کند. این متن صحنۀ تقابل نیروهای خیر و شر نیز هست که برخوردهای پهلوان و لوطی نمایانگر آن است. هم در متن و هم در اجرا پهلوان این داستان از مرز «تیپ» فراتر رفته و تبدیل به «تیپ - کاراکتر» شده است. تصمیمات او و روایت برهه هایی از زندگی اش فرازهایی از شخصیت را واکاوی کرده و موجب این فراروی از یک چهرۀ کلی و طبقاتی است. طهمورث علیرغم سن بالا، در ایفای این نقش جست و خیزی چابکانه و صدا و نفس چاقی را به رخ می کشاند که بر شیرینی های اثر افزوده است و اگر قدری شمردگی نیز بر آن افزوده می شد و از شتابزدگی در برخی دیالوگ ها اندکی کاسته می گردید به کیفیت بهتری نیز ارتقا می یافت.
در تحلیل شخصیت دختر پهلوان مجهولاتی به چشم می خورد. به عنوان مثال حرکات و سکنات و جنس صدای او در بدو ورود به صحنه مخاطب را در تردید باقی می گذارد که آیا کودکی را به نظاره نشسته یا دختری بالغ که نشانه هایی از جنون را نیز با خود همراه دارد؟ در صحنه ای دیگر که صحبت از ازدواج دختر با شاگرد پهلوان می شود، گمان اول که کودکی و نابالغی اوست منتفی می شود اما با توجه به کلیت متن دلیلی بر اندک مجنون نمایی او نیز نمی توان یافت. این شخصیت نیاز به پرداخت بیشتر و دقیق تری داشت که نقصان آن در کار دیده می شود.
در شیوۀ کارگردانی گرچه قالبی سنتی برای این اثر اجرایی کار برگزیده شده است، اما با توجه به زمانه ای که در آن به سر می بریم و یکی از اهداف کارگردان که بی شک آشنایی نسل نو با قالب سنتی نمایشی «معرکه» می باشد، همچنین رعایت و وارد کردن برخی مقتضیات زمانه به تئاتر که اغلب کارگردانان رعایت آن را بر خود واجب می شمارند، بهتر آن می بود که برای این اجرا صرفاً و کاملاً به این شیوه پرداخته نمی شد و گاه طراحی ها و نگاه هایی از شیوه های نوین جهان نمایش نیز جهت دیدنی تر کردن آن استفاده به عمل می آمد. همان طور که قبلاً نیز ذکر شد این شیوه مربوط به زمانه ای است که برای مردم هیچ سرگرمی و تفریح مشخصی وجود نداشته است اما در عصر ما که با پیشرفت تکنولوژی ده ها عرصۀ مهم در جهان هنر بروز کرده و حتی سرگرمی به یک صنعت تبدیل شده است، بهتر آن است که قدری نیز از زبان خودِ نسل نو برای معرفی شیوه ای سنتی به آنان استفاده به عمل آورد و بر جاذبه های اجرا افزود. برای سیاوش طهمورث که هم اکنون دیگر گرد خاک صحنۀ سالیان مویش را به سپیدی نشانده آرزوی سلامتی و فعالیتی مداوم تا سالیان مدید دیگری بر صحنۀ تئاتر دارم.
منتقد: وحید عمرانی (عضو کانون جهانی منتقدان تئاتر)