در روز
از روز
تا روز
آغاز از ساعت
پایان تا ساعت
دارای سانس فعال
آنلاین
کمدی
کودک و نوجوان
تیوال | علیرضا قیاسوند درباره نمایش ژنرال مجهول: درباب هم‌زمان‌بودگی روایت‌ها/شخصیت‌ها در نمایش «ژنرال مجهول» که توسط ب
SB > com/org | (HTTPS) localhost : 19:51:17
درباب هم‌زمان‌بودگی روایت‌ها/شخصیت‌ها در نمایش «ژنرال مجهول» که توسط بعضی از دوستان «آشفتگی» نامیده می‌شود، باربا تعابیر جالبی دارد؛ جایی که پلات یا طرح را به دو گونه‌ی زنجیروارگی( طرح‌هایی که برای هست شدن کنش در زمان محقق می‌شوند و زنجیره‌ی رویداد‌های نمایش را می‌سازند) و هم‌زمان‌بودگی(طرح‌هایی که به واسطه‌ی حضور هم‌زمان کنش‌های متعدد شکل می‌گیرد) تقسیم می‌کند. او تاکید دارد که دراماتورژی به یک معنا ایجاد تعادل میان دو قطب زنجیره‌وار و هم‌زمان‌بودگی است.
او پس از بررسی سینما به‌مثابه مدیومی که بعد خطی در آن مطلق است می‌نویسد: « قدرت سینما در تصورات ما این خطر را ایجاد می‌کند که ترکیب دراماتیک در تئاتر و تعادل میان دو قطب زنجیرواره و هم‌زمان‌بوده را از بین ببرد. البته خود تماشاگر تمایل دارد که این ارزش چشمگیر را به درهم‌تنیدگی کنش‌های هم‌زمان نسبت ندهد، یعنی برخلاف آن‌چه در زندگی روزمره به آن دچار است. ولی در تئاتر تنها یک عنصر ممتاز معنای درام را تعیین میکند. (کلام و پیرنگ قهرمان و غیره) یک تماشاگر معمولی تئاتر در غرب غالباً معتقد است که نمی‌تواند به درک درستی از تئاترهای مبتنی بر طرح‌های هم‌زمانی دست پیدا کند و این دقیقاً بر همان منطقی استوار است که در بسیاری از تئاترهای شرقی می‌توان ردگیری کرد. اگزوتیسم پیچیده و وسوسه‌آمیز شرقی!» این موضوع را با شدت بیشتری می‌توان در بدنه‌ی تماشاگران ایرانی نیز مشاهده کرد، هنگامی که سرگشته و حیران به دنبال درام و روایتی سرراست می‌گردند، در جستجوی معنایی بسته‌بندی شده و آماده‌ی مصرف، بدون هیچ تلاشی و توام با لذت!
در ادامه او به واکاوی معنای پدیدار درام، و آسیب‌شناسی مخاطب می‌پرداز که نقطه‌ی پایان من برای این ... دیدن ادامه ›› بحث است:
«فقیر کردن قطب هم‌زمان‌بودگی، به معنای محدودسازی امکاناتی است که موجب خلق معانی پیچیده در اجرا می‌شود. معانی پیچیده‌ای که الزاماً ریشه‌ی آن‌ها از زنجیره‌ی کنش‌های پیچیده ناشی نمی‌شود.
معنای یک پدیده در درام( معنا را در معنای بدیهی خودش به کار گرفتم) با آن‌چه که پشت سر داشته یا پیش رو دارد محرز نمی‌شود، بلکه وابسته به کثرت وجوهی از حضور است‌. یک حضور سه بعدی که در لحظه زندگی می‌کند و زندگی منحصر‌به‌فردی را به نمایش می‌گذارد. در بسیاری از موارد این مسئله برای تماشاگر تبدیل به مشکل می‌شود؛ مشکل تفسیر و ارزش‌گذاری بلافاصله‌ی معناهایی که در جلوی چشم‌اش و در ذهن‌اش قطار می‌شوند. در تماشاگر احساس زیستن در یک تجربه بسیار قوی است.»
اینجا مخاطب نقشی فعال پیدا می‌کند؛ او برای چه چیزی به سالن تئاتر آمده؟ برای دریافت فراتفسیری شسته‌رفته و سرراست، یا قدم نهادن در هزارتویی که منجر به ساخت دلالت‌های برساخته‌ی پیچیده‌ی ذهنی می‌شود؟
علی جان؛ خسته نباشیدِ فراوان...
۱۹ مرداد ۱۴۰۲
سارا مقدم
علی جان؛ خسته نباشیدِ فراوان...
درود🙏🏻❤️
۲۱ مرداد ۱۴۰۲
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید