نمایش دارای چهار اپیزود با چهار قصه متفاوت اما در هم تنیده از روایت وضعیت دردناک بشرکه نفسم را بند آورده بود از آنرو که تناوب حسی اجرا بدون وقفه در بستر یک ساعت اجرا مرا در ساحت این اندیشه قرار داد . دقیقا ما از چه فقدانی رنج میبریم و دچار پوسیدگی و اضمحلال اندیشه میشویم و اساسا از موقعیتهاناخواسته و رنج اور چگونه برمیخیزیم.اپیزود اول رفتار و تیپ بازجو رمانتیک بود شاید کارگردان منظورر خاصی داشته .بازی زن متهم در گیرودار زناشویی این تداعی را داشت که همه آدمها ولو گناهکار و دستهای آلوده چقدر میتوانند بی گناه ومعصوم بنظر بیایند اپیزود دوم تبانی مرد و پرستاربرای خلاصی از پارتنرهای زندگی ،در وجودم لرزه انداخت و ا علیرغم بازی نه چندان قابل قبول همسر زن به اغما رفته ،به زیبایی اجرا شد.در اپیزود سوم به همه آرمانهای بشری شک کردم و در انتها مونولوگ درخشان وبی نظیرخانم احمد زاده ریتم و اهنگ احساسی سه اپیزود قبل رابه زیبایی تناوب بخشید وپایان داد.دست مریزاد به کارگردان و نویسنده و همه بازیگران با بازهای باور پذیر و درخشان وعوامل زحمت کش اجرا که چراغ تاتر را روشن نگه میدارند